به هنگام نشستن پای صحبت مدیران و مسئولان محترم کشوری به خصوص استانها، کلیدواژههای مشترکی یافت میشود از لزوم توجه به زیرساختها تا بهبود حمل و نقل عمومی و ایجاد اشتغال. مشخص هم نیست مخاطب این حرفها چه کسی است. چه معلوم شاید مردم کم کاری کردهاند! یکی از کلیدواژههای پرتکرار مدیران ما حداقل در چند سال اخیر بحث سرمایه گذاری بوده است.
هر شخصی که در سطح استان و شهر به مقامی میرسد از ظرفیتها و جاذبههای آن منطقه سخن میگوید که هر کدام میتوانند سیلی از سرمایه گذاران را به آن سمت روانه کنند. اما چیزی که در عمل اتفاق میافتد بر خلاف این موضوع است. متاسفانه سالهاست که روند سرمایه گذاری خارجی و سرمایه گذاری بخش غیردولتی در کشور وضعیت وخیمی داشته و شخص سرمایه گذار رغبتی برای این موضوع ندارد. آیا باید به آن شخص حق بدهیم یا او را شماتت کنیم؟ با بررسی وضعیت فعلی کشور از چند جهت پاسخ این سوال مشخص میشود.
سرمایه گذار برای انجام سرمایه گذاری چند مانع ذهنی و اجرایی دارد؛ اولین و مهمترین مانع از نوع ذهنی است که فرد بازارهای موازی را به لحاظ میزان کسب بازدهی مالی باهم مقایسه میکند. در جامعهای که نرخ ارزهای بین المللی (دلار و یورو) به شکل روزانه و بعضا ساعتی دستخوش تغییر میگردد و میتوان به راحتی و بدون ریسک مالی سفته بازی کرد سرمایه گذاری چرا. در شرایطی که میتوان خودرو خرید و پس از مدت کوتاهی آن را با قیمت بالاتری به مصرف کننده واقعی فروخت سرمایه گذاری چرا. پس از گذر از مانع ذهنی، نوبت به اخذ مجوزهای لازم که باید آن را هفت خوان رستم نامید میرسد. شخص سرمایه گذار که تصمیم میگیرد سرمایه خود را علاوه بر کسب منافع فردی در مسیر منافع جمعی قرار دهد در ابتدا باید برای خود یک جفت کفش آهنی تهیه کند. در دورههای مختلف حکمرانی در کشور بر اهمیت رفع موانع سرمایه گذاری تاکید شده و اقداماتی هم صورت گرفته، اما خروجی نهایی هیچگاه برای فرد سرمایه گذار اقناع کننده نبوده است. مانع اجرایی بعدی صادرات کالاهای تولیدی پس از رفع نیاز داخلی است. در موقعیتی که به دلیل ضعف در ارتباطات و تجارت بین الملل امکان صادرات به سادگی فراهم نباشد، سرمایه گذار با چه انگیزهای در این مسیر قدم بگذارد. مانع اجرایی سوم به امنیت سرمایه گذاری برمیگردد. جدا از سرمایه گذار داخلی که خود در بطن اتفاقات است، سرمایه گذار خارجی به لطف شبکه اینترنت به راحتی و با یک کلیک میتواند امنیت سرمایه خود را پیشبینی کند. به قول جناب مهران مدیری، پول برق را باید بدهیم پول گاز جدا و دیگر هیچ.
در مجموع، علاوه بر موانع گفته شده، موانع دیگری هم بر سر راه سرمایه گذاری در کشور قرار دارد. برای برون رفت از مشکلات عدیده فردی که هر لحظه سفرههای اکثر مردم را کوچکتر و زندگی را برایشان سختتر میکند، همه باید دست به دست هم بدهند؛ سیاستگذار با تدبیرش، مدیر با عملش، کارگر با تلاشش، پژوهشگر با تحقیقش و البته نویسنده با قلمش.
با تقدیم احترام
محمدرضا شیخی چمان
۱۴۰۳/۱۰/۱۱ – سه شنبه