محمدرضا شیخی چمان
محمدرضا شیخی چمان
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

در ستایش زنده یاد "محمدطاهر دربندی"

کلان‌شهر ارومیه، به عنوان یک شهر راهبردی و خوش آب و هوا، در شمال غرب کشور جای گرفته و از ظرفیت‌های سرشاری برخوردار است؛ شوربختانه مدیران شهری نتوانسته‌اند که در طول این سال‌ها، مزیت‌های نسبی و مطلق ارومیه را فعال، و از آن‎ها برای رشد و توسعه پایدارِ منطقه و مبارزه با فقر بهره بگیرند. شهر یا منطقه سیلوانا (سیلوانه)، یکی از نقاط محروم ارومیه است.

سیلوانا در نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه، به معنای واقعی کلمه یک بهشت گمشده است؛ این شهر از سه بخش بزرگ شامل محال ترگور، دشت و محال مرگور تشکیل شده و مردمانش به زبان کُردی کرمانجی تکلم می‌کنند. محال ترگور و محال مرگور هر کدام روستاهای زیادی دارند. دشت نیز شامل روستای بزرگ راژان و خودِ شهر سیلوانا است. در جهان ۱۹ منطقه با اکسیژن خالص و هوای پاک وجود دارد که سیلوانا یکی از آن‌هاست؛ با این وجود، این منطقه از کاستی‌های بی‌شماری رنج می‌برد.

امکانات بهداشتی و درمانی در سیلوانا بسیار ناکافی است و فقط محدود به مراقبت‌های بهداشتی اولیه می‌شود، جاده‌های مواصلاتی سیلوانا به ارومیه ناایمن بوده و سالانه حوادث ترافیک زیادی در آن‌ها رخ می‌دهد. اگر فردی بیمار شود و نیاز به مداخلات درمانی اورژانسی پیدا کند، به ناچار باید از این مسیرها خود را به بیمارستان‌های ارومیه برساند که ممکن است جانش در همین فاصله به خطر افتد و یا حادثه ناگوار دیگری برایش اتفاق افتد. به زعم نگارنده، کمبود امکانات آموزشی در سیلوانا اولویت بیشتری نسبت به سایر حیطه‌ها دارد.

در محال ترگور، بیشتر دختران و پسرانی که از آموزش دوره ابتدایی تمام می‌شدند، برای شروع دوره راهنمایی باید به روستاهای اطراف می‌رفتند. درصدی از دختران ریزش می‌کردند و پنجم ابتدایی آخرین سال تحصیل‌شان بود. آن‌هایی هم که دوره راهنمایی را با موفقیت سپری می‌نمودند، به دلیل عدم وجود دبیرستان دخترانه در کلِ محال، ترک تحصیل تنها انتخاب‌شان بود. جدا از کیفیت آموزشی این مرکز، یک دبیرستان شبانه‌روزی برای پسران در شهر سیلوانا استقرار یافته بود که وضعیت را برای آن‌ها بهتر می‌کرد. تا اواسط دهه ۸۰، این ماشینِ استعداد سوزی برای دختران با قدرت هر چه تمام‌تر به مسیر خویش ادامه می‌داد، تا این که یک اتفاق مسیر زندگی درصد زیادی از آن‌ها را دگرگون نمود.

فردی به نام زنده‌یاد «حسن سلیمانی قرائی» ساکن روستای دربند که یکی از روستاهای اصلی محال ترگور است، زمین آبا و اجدادی‌اش را که به دلیل قرار گرفتن در جاده اصلی قیمت بالایی هم داشت، به رایگان در اختیار اداره آموزش و پرورش شهر سیلوانا قرار داد. احداث دبیرستان دخترانه دربند از اواخر دهه ۸۰، نقطه اتصال دختران سخت کوش اما آشفته محال ترگور به دانشگاه‌ها و بیداری مجدد امید در دل مغموم آن‌ها بود. امروزه دانش‌آموزان با اشتیاق تمام خود را از همه نقاط ترگور به مدرسه رسانده و به پیمودن مسیر مقدس علم اهتمام می‌ورزند.

محلی‌ها محمدطاهر صدایش می‌زدند؛ محمدطاهر دربندی که سال‌هاست در آغوش خاک آرمیده، فردی گمنام اما با دلی مهربان بود که با اعطای نور دانش به محال ترگور، میراث مهربانی‌اش را در قلب و ذهن نسل‌های آینده به جا گذاشت. وی را می‌توان آغازگر یک انقلاب فرهنگی دانست. آموزش محور تحولات اساسی است. مدرسه فقط فضایی برای آموزش مطالب درسی نیست، بلکه نقطه پرورش روحی و اجتماعی، جایگاه شکوفایی استعدادها، کانون تولید آگاهی، مکان نسل‌سازی و شکل‌گیری هویت فراگیران است. محمدطاهر دربندی همه این مواهب را بدون هیچ چشم‌داشتی به دختران منطقه‌اش هدیه داد؛ دخترانی که نسبت به گذشته، نقش پررنگ‌تری در مسیر بلوغ همه جانبه جامعه خود ایفا می‌کنند و می‌توانند آغازگر تحولات آتی آن باشند.

«روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد»

با تقدیم احترام

محمدرضا شیخی چمان

۱۴۰۲/۰۹/۰۹ – پنجشنبه

عدالت آموزشیارومیهد
استادیار اقتصاد سلامت - تحلیلگر حوزه عدالت اجتماعی - مدیر رسانه آموزشی رادیو تحقیق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید