جامعه متشکل از افراد و خانوادههاست که در کنارهم زندگی میکنند. جامعه مطلوب را میتوان از جهات گوناگونی بررسی کرد. در این جامعه، شاخصهای عدالت محوری در همه زمینهها جریان دارد، آموزش از پایه در مسیر درستی اتفاق میافتد، جریانهای سیاسی و فرهنگی پررنگ هستند، هنر جایگاه خاص خود را دارد، اقتصاد سالم است، شکاف طبقاتی وجود ندارد و همه اعضا از نظر سلامت (روانی، جسمانی) در وضعیت مناسبی به سر میبرند. از طرفی، در صورت ایجاد اخلال در هر حیطه، سریعا اقدامات اصلاحاتی انجام میگیرد.
هر فردی که متولد میشود، آموزههای تربیتی و اخلاقی که در آینده برای تشکیل یک جامعه مطلوب مورد نیاز هستند را از منابع سهگانه قدرتمند شامل خانواده، محیط و آموزش و پرورش دریافت میکند. در ادامه، به تبیین نقش هر کدام از این منابع و آنچه که در کشور ما در خصوص هر یک جریان دارد پرداخته میشود:
۱- خانواده: از خانواده به عنوان رکن اساسی هر جامعهای یاد میشود. سلامت خانواده از هر نظر، سلامت جامعه را در پی خواهد داشت. یک نوزاد از زمان تولد به محیط اطراف خود توجه کرده و از اعضای خانواده خود تاثیر میپذیرد. تربیت صحیح بر پایه اصول مشخص و علمی شکل میگیرد. هر سنی الزامات بخصوصی دارد. آیا این سوال بررسی شده است که در کشور ما، چند درصد از والدین در این زمینه آموزشهای کامل و ساختارمند دیدهاند تا رفتارهای درخوری با فرزند خود داشته باشند و کنجکاویهای آنها را با شیوه درستی پاسخ دهند؟ درصد موفقیت آموزشهای پراکنده فعلی چقدر بوده است؟ خانوادههایی نیز که آگاهی دارند، معمولا والدین به دلیل مشغله کاری نمیتوانند زمان زیادی را با کودک خود سپری کنند.
۲- محیط: بنا بر تعریفی که در ابتدا از جامعه انجام شد، زمانی که منبع اول درست عمل نکند، جامعه به لحاظ تربیتی و اخلاقی بیمار خواهد شد. کودکی که در محیط واقعی به بازی با همسالان خود میپردازد، کلمات و رفتارهایی را از آنها میآموزد که در صورت بروز دادنشان، با سرزنش والدین خود مواجه میشود. همین مثال عامیانه، نشانگر این مسئله است که سازوکارهای تربیت محیطی به درستی پایهگذاری نشدهاند. طبق مطالعات، بیشتر ناهنجاریهای اجتماعی از سوی افرادی انجام میشود که در محلات فقیر و حاشیهنشین زندگی میکنند. برای ایجاد درک بهتر از قدرتِ نقش محیط، کودکی را در نظر بگیرید که در یک کشور آفریقایی متولد شده و از منابع اول و دوم تاثیر منفی میگیرد، اما در بزرگسالی به یک سیاستمدار و قانونگذار موفق در کشوری اروپایی و یا آمریکایی تبدیل میشود.
۳- آموزش و پرورش: یک فرد پس از سپریکردن دوران رشد اولیه، وارد سیستم آموزشی میشود. شاکله اصلی این سیستم اعضایی هستند که نتوانستهاند از دو بعد فوقالذکر رهنمونهای لازم را دریافت نمایند. آموزش و پرورش در ایران خود دارای معضلات مختلفی است. از جمله اینکه تمرکز آن صرفا بر روی حفظیات است، برنامهای برای یاددهی مهارتهای زندگی ندارد، سطح استرس دانشآموزان بالاست و تبعیض در آن فراوان است. حتی اگر مبنای مقایسه میزانِ یادگیری آزمون کنکور باشد، در سالهای اخیر مدارس دولتی نقشی در چرخه تولید رتبههای برتر نداشته و مدارس غیردولتی گوی سبقت را در این زمینه ربودهاند. گزافه نیست اگر بگوییم که سیستم آموزش و پرورش فعلی کشور در اختیار طبقه ثروتمند است.
در مجموع، برای حرکت دادن یک جامعه به سمت و سوی تربیت و اخلاق مداری، باید به همه منابع سهگانه توجه کرد، چالشهای هر کدام را با رویکردهای علمی مورد آسیب شناسی قرار داد، راهکارهای اجرایی برای رفعشان ارائه داد و گام به گام آنها را عملیاتی کرد. هر میزان سرمایهگذاری که بر روی ارتقای اخلاق صورت گیرد، دارای هزینه-منفعت بالایی خواهد بود، به گونهای که همه ابعاد جامعه از وجود آن منتفع میشوند. نهایتا باید اشاره کرد که قدر مسلم، نکاتی مطروحه در این یادداشت قابل تعمیم به همه خانوادهها، محیطها و مدارس کشور نیست. همچنین میتوان جزئیات فراوانی به هر کدام از ابعاد سهگانه افزود.
با تقدیم احترام
محمدرضا شیخی چمان
۱۴۰۱/۱۰/۲۱ - چهارشنبه