همهی ما علاقمند فراگیری یک زبان جدید هستیم، گاهی این علاقه با مطالب ارزشمندی که به زبان انگلیسی منتشر شده و ما شدیدا نیازمند آن هستیم و یا برخورد با یک شخص انگلیسی زبان، اوج می گیرد، و ترغیب می شویم تا هر قسم که شده، باید به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنیم. بعد از مدتی که در صنف/کلاس های آموزش زبان ثبت نام و در جلسات آن اشتراک نمودیم، شوق و انگیزه ابتدائی (موقت) خیلی زود فروکش می کند و ما دوباره همان جایی هستیم که بودیم.
کسانی را می شناسم که کم و بیش سه یا چهار سال است که در کورس های مختلف مشغول یادگیری زبان هستند اما هنوز موفق نشده اند دورهی را که قرار بود طی ۱۲یا ۱۸ ماه تکمیل نمایند، به سرانجام برسانند!
به اعتقاد من یکی از دلایل اصلی این عدم موفقیت، ترس از انتخاب سطح بالاتر(سختتر) دروس می باشد. که در نتیجه منجر به انتخاب سطحی پائین تر از آنچه که در آن زبان می دانند، می گردد. برعلاوه سیستم مراکز آموزش زبان نیز قسمی شده که قبل از ثبت نام، تست/آزمون تعیین سطح برگزار می کنند و معیار اینکه از کدام سطح شروع کنی، نمراتی هستند که در تست کسب نموده ای. که صد البته اکثریت سوالات که در تست شامل می باشند، غیر معیاری است. عمدتا سوالات را قسمی طرح می کنند که در سطح پائینتر بیافتی و حداقل یک سمستر/ترم بیشتر بخوانی و پول پرداخت کنی.
وقتی هم سر جلسات شرکت می کنی، موضوعات بسیار ساده و آسان است، و این حس را ایجاد می کند که “من خیلی می دانم” در نتیجه هیچ تلاشی برای درگیر نمودن ذهن روی موضوعات، به عمل نمی آید و یادگیری مفهوم خود را آرام آرام از دست داده و اثربخشی آن کاهش می یابد. رفته رفته از صنف هم دل سرد می شویم، بلاخره موقعی فرا می رسد که از آموزش دست می کشیم و به کلی رهایش می کنیم... تا مدتی که دوباره به مشکل مشابه (تسلط بر زبان) برخورد کنیم و اینبار تاوان (هزینه) آن را نیز بپردازیم و همان جای باستیم که چند ماه قبل بودیم و تکرار سیکل…
بنابراین نه تنها آموختن زبان بلکه تمام انواع “آموزش” وقتی اثربخش می گردد که موضوعات از سطح درک و فهم ما کمی بالاتر باشد، تا ذهن ما عملا درگیر چالش شود.
پس اگر هم تست، سطح شما را Intermediate تعیین نمود، بدون ترس و با شجاعت به سراغ Upper intermediate بروید.
ممنون که خواندید.