اومدم اینجا، توی این گوشهی دنج ، فقط برای یه چیز: اینکه بتونم راحت از احساسی که توی دلم خونه کرده بنویسم.
بدون ترس، بدون قضاوت، بدون اینکه حتی کسی بدونه من کیام... حتی تو.
گاهی آدم اونقدر حرف برای گفتن داره که صداش توی گلو میمونه.
نه اینکه نخواد بگه، نه... فقط نمیدونه کجا و به کی.
منم همینطورم.
پر از احساس، پر از فکرای درهموبرهم که هیچوقت جایی برای گفتنشون نبود.
حالا اینجا رو انتخاب کردم، جایی که میتونم خودم باشم، بینقاب، بیتظاهر.
بنویسم از چیزایی که شاید هیچکس نفهمه، ولی نوشتنش آرومم میکنه.
شاید یهروزی، یهکسی این حرفا رو بخونه و حس کنه تنها نیست.
یا شاید هم هیچوقت خونده نشه...
مهم نیست.
مهم اینه که من بالاخره شروع کردم به نوشتن، برای خودم.