به راستی معنی واقعی موفقیت چیست؟
موفقیت
اینکه اغلب بخندی و زیاد بخندی، اینکه هوشمندان به تو احترام بگذارند و کودکان با تو همدلی کنند، اینکه تحسین منتقدان منصف را بشنوی و خیانت دشمنان دوستنما را تحمل کنی. اینکه زیبایی را درک و تحسین کنی، در دیگران بهترین ویژگیها را ببینی و بیابی و دنیا راکمی بهتر ازآنچه تحویل گرفتی تحویل دهی، خواه با فرزندی خوب، خواه با باغچهای سرسبز و خواه با بهبود شرایط اجتماعی
حتی اگر بدانی یک نفر، با بودن تو، سادهتر نفس کشیده است، تو موفق شدهای…
جملات فوق از امرسون است. شاید نزدیکترین تعریف به موفقیت همین جملات باشد.
موفقیت عموماً در جوامع امروزی به رسیدن به ثروت، رفاه، شغل و خانواده خوب و … گفته میشود؛ اما ثروت و رفاه و مواردی ازایندست چیزهایی هستند که بهراحتی میتوانند از دست بروند اما موفقیت یک عامل و ویژگی ذاتی است که از دست دادنی نیست.
ثروت و رفاه و… اهداف خوبی هستند اما هدف هستند. هدف یعنی چیزی که به آن میرسیم یا نمیرسیم؛ اما موفقیت یعنی در مسیر بودن. موفقیت جایی یا چیزی نیست که به آن برسیم یا نرسیم که آن را به دست بیاوریم یا نیاوریم. موفقیت یک ویژگی است که بهمرور و همواره در حال افزایش است. موفقیت یعنی در راه بهتر شدن بودن. حال در این راه به هدفهایی هم میرسیم مثل پول مثل ثروت مثل شهرت و … اما اینها نشانه این هستند که در راه موفقیت هستیم اما خود موفقیت نیستند.
عموماً این نشانهها را با خود اصل موفقیت در زندگی اشتباه گرفته میشود.
پس موفقیت یک سفر است یک سفر بیپایان. سفری که در هر منزل هدف یا اهدافی به دست میآید که نشان میدهد در راه درستی قدم برمیداریم. یکراه نهان بهسوی ثروت خوشبختی رفاه و هر آنچه میخواهیم.
کسب موفقیت قواعد و قوانین خاص خود را دارد اما تعدادی از این قوانین بسیار پایهای و اساسی هستند که هر انسان موفقی روی آنها تأکید دارد.
موفق و موافق همریشهاند. انسان موفق کسی است که موافق و در راستای ارزشها و اصول خود زندگی میکند. یک انسان موفق میتواند ثروتمند باشد یا نباشد. موفق بودن ویژگی درونی است درحالیکه ثروتمند شدن یک اتفاق است که در زندگی ممکن است بیفتد ضمن آنکه یک ثروتمند ممکن است ثروت خود را از دست بدهد اما یک انسان موفق موفقیت خود را از دست نخواهد داد.
اگر معیار موفقیت را ثروت در نظر بگیریم از حافظ گرفته درزمانی که شعر میگفت تا شکسپیر و بسیاری از بزرگان دیگر موفق نبودهاند چون در زمان خود ثروتمند نبودند.
تمام مدیران موفق در پی افزایش مهارتها و بهتر کردن نگرش و عادتهای خود و درنهایت بهتر کردن جهان بودهاند. اگر در پی اینها باشیم ثروت هم میآید. البته برای به دست آوردن ثروت راههای دیگر و شاید راحتتری هم باشد اما این راهها نه پایدار و نه مطمئن هستند. بهطور خلاصه:
موفقیت محصول و نتیجه ثروت نیست بلکه ثروت نتیجه و محصول موفقیت است.
همواره هستند کسانی که نمونه خلاف این گفتار شوند، کسانی که بهطور اتفاقی و بنا بر شرایط خاصی و به دلیل داشتن ارتباطات یا وقایع پیشبینینشدهای یکباره ثروتمند شدهاند؛ اما این افراد انگشتشمارند و ثروت آنها پایدار نیست. با تغییر نظام سیاسی یا اقتصادی و یا با هر اتفاق دیگری احتمال از دست دادن این ثروت وجود دارد. حتی در غیر این صورت هم آنها شاید در ظاهر شاد و خوشحال به نظر برسند اما در درون خود چون میدانند که این ثروت اتفاقی است و نتیجه موفقیت آنها نیست. این انسانها ثروتمند هستند اما موفق نه. انسانهای موفق هرلحظه راه نهان مسیر موفقیت را طی میکنند و در هر قدم ثروت و رفاه بهعنوان نشانه درستی راه آنها به سراغشان میآید.
به همین دلیل هم قضاوت دیگران بههیچعنوان نمیتواند معیار درستی برای موفقیت باشد. جالب است بدانید نزدیکترین افراد به شما آخرین کسانی هستند که موفقیت شما را تأیید میکنند. خانواده آخرین کسانی هستند که تأیید میکنند شما موفق شدهاید و قبل از آنها دوستان نزدیکتان. پس بههیچعنوان به قضاوت دیگران که بر اساس مسائل بیرونی است اهمیت ندهید. موفقیت یک امر کاملاً درونی است و بهراحتی قابلتشخیص نیست. برخلاف تصور عامه که کافی است فردی را صاحب ثروت و یا شهرت ببینند و او را موفق خطاب کنند. چه بسیار هنرمندان و ورزشکاران داخلی و خارجی مشهور و دارای ثروت فراوان که ازنظر عامه جزو موفقترین افراد بودهاند اما در اوج فقر و تنهایی و حتی براثر افسردگی جان دادهاند.
موفقیت درونی است و خیلی سخت دیده میشود.
خب پس چطور میتوانیم موفق شویم؟ اگر چیزهایی که میخواهیم هدف هستند پس خود موفقیت چیست؟ اگر بهراحتی دیده نمیشود و ثروت و رفاه هم نیست پس موفقیت چیست؟ اگر بخواهیم خیلی ساده بررسی کنیم، میتوان موفقیت را بهمثابه رسیدن به یک گنج در نظر گرفت. در مقاله نقشه گنج گفتیم که برای رسیدن به گنج باید چهار قدم برداشته شود.
خواندن نقشه، رفتن به محل گنج، داشتن ابزار لازم و به دست آوردن گنج
خب برای رسیدن به موفقیت هم به هر چهار عامل فوق نیاز داریم. باید نگرش انسانهای موفق را داشته باشیم. باید عادتهای انسانهای موفق و مهارتهای آنها را کسب کنیم؛ و مثل آنها تلاش کنیم.