ما چهار نفر بودیم که اتفاقاً در یک سال و در یک دانشگاه و در یک دانشکده قبول شدیم. حدود شش سال بعدتر ما دو تا خانواده بودیم که همه در یک سال و در یک دانشگاه و در یک دانشکده درس خوانده بودیم و حالا تبدیل به دوستان خانوادگی شده بودیم. تقریبا از همان زمان مهمانیهای رفت و برگشتی ما شروع شد تقریباً مثل مسابقات فوتبال، یک بار میزبان بودیم یک بار مهمان و اگر شما با کسی بیش از ۱۰ سال رفت و آمد کنید مثلا ماهی یک دفعه و دعوا و حرف و حدیثی پیش نیاید و هنوز حرفی برای گفتن داشته باشید و هیچکدام هم ناگهان در لاتاری برنده نشوید یا ویزای کانادایتان جور نشود خب میشود گفت دوستانی بسیار صمیمی و خوش شانس بودهاید.
در یکی از این دیدارها که دقیقا سیزدهم فروردین ۱۳۹۵ بود در میانهی بحثهای مختلف پیشنهاد کردم که یک وبسایت باحال راه بیاندازیم تقریبا همه موافقت کردند اما سوال بعدی این بود که خوب چه وبسایتی؟
در بین پیشنهادهای مطرح شده وبسایت آشپزی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. از اینجا به بعد بخش قابل توجهی از مهمانیهای رفت و برگشتی ما، تبدیل به جلسات گپ و گفت برای راه اندازی یک وبسایت باحال آشپزی شد. مهمانی بعدی تبدیل به مهمانی انتخاب اسم شد خیلی خوش گذشت و فکر کنم پیشنهادهای جالب و بعضاً خندهدار برای خیلی پروژههای دیگر هم پیدا کردیم. درنهایت اسم سیرسور را انتخاب کردیم.
در جشن دی گان جمشید دستور میدهد که هرکس به شهر آمد وی را غذا دهند و سیر کنند. اهریمن دیو آز را به شهر میفرستد. هرغذایی که به او میدهند سیر نمیشود. جمشید نزد اهورامزدا میرود. اهورامزدا غذایی به نام سیرسور به جمشید میآموزد. هنگامی که این غذا را پیش دیو میبرند دیو دود میشود و به هوا میرود. سیرسور نام جشن چهاردهم دی ماه است.
غذا از مسایل ابدی و ازلی آدمیزاد است و آشپزی صرفاً وسیله ای برای پر کردن شکم نیست. آشپزی راهی برای ابراز عشق و علاقه است به آدمهایی که دوست داریم. آشپزی پر از رنگ، زیبایی، بو، مزه و احساس خوشایند سیر شدن است.بخش مهمی از انرژی و سرخوشی که پس از غذا خوردن در جمع دوستان داریم از همان غذایی که خوردهایم ناشی میشود.
شروع کردیم به غذا پختن و عکاسی و انتشار دستور تهیه غذاها و با سواد و تواناییهای خودمان یک وبسایت هم راه انداختیم. از ابتدا قرار بر این بود که هر چهار نفر وقتهای اضافه خود را برای این پروژه بگذاریم چون درآمدی که نداشت و علاوه بر آن نیاز به هزینه کردن هم داشت.
در حدود یک سال پس از آن من تلاش زیادی برای پیدا کردن روش درآمدزایی برای این وبسایت کردم. یکی از مشکلات درآمدزا کردن این پروژه این بود که اصلاً بر اساس یک طرح توجیهی اقتصادی راهاندازی نشده بود و صرفا یک شور و شوق و دور هم جمع شدنهای هر ازگاهی پیشبرنده کار بود.
در این مدت نزدیک به ۶ یا ۷ طرح درآمدزا پیدا کردیم یا به ما پیشنهاد شد که از فروش حق عضویت و فروختن غذا بود تا طرحهای خیلی جذاب و بکر. اما به دلایلی این طرحها اجرایی نشد که یکی از مهمترین دلایلش فضای نا امن و کمابیش پر از رانت کسب و کارهای اینترنتی است.
منظورم از نا امن این است که سرمایهگذاران در این حوزه با طرحهای بسیار زیاد مواجه هستند در نتیجه به نوعی قواعد بازی را آنها انتخاب میکنند. این سرمایهگذاران به دنبال رشدهای سریع یا زمینههای بسیار بکر میگردند بنابراین برای یک سایت آشپزی آرام و با حوصله که باید با رقبایی بسیار قدیمی و پرسابقه که بعضاً آشپزی را زمینهای برای فروش محصولات خود میدانند جای زیادی باقی نمیماند. در واقع ورود سرمایهی بزرگ به یک پروژه باعث تغییر همه چیز به نفع تضمین بازگشت سرمایه و سود میشود که کار بدی نیست ولی با روحیات ما در این پروژه همخوانی ندارد. در مورد رانت در فضای کسب و کار هم صحبت خاصی ندارم.
یکی دیگر از مشکلات ما زمان و هزینه نسبتاً زیاد برای تهیهی هر مطلب است و این برای کسانی که فقط عددها برایشان مهم است و مهمترین مشاورهی آنها این است که هر روز ۳ تا مطلب پست کن تا بتوانیم سایت را بالا بیاوریم، نمونهی یک سایت فعال در نظر گرفته نمیشود. تهیهی هر مطلب نزدیک به ۱۰ نفر-ساعت زمان مفید لازم دارد. روش انجام کار سه بخش اصلی دارد:
در نهایت به این نتیجه رسیدم که اصرار بر درآمدزا کردن این وبسایت در زمان کوتاه ما را مجبور به کارهایی خواهد کرد که ممکن است دوست نداشته باشیم در حالی که سیرسور بر بستر یک دوستی عمیق و مهمانیهای خوشایند شکل گرفته و درست نیست به هر قیمتی به سمت پول درآوردن برود.
جنبش متنباز و فعالیتهایی که به نوعی جریان جدید و متفاوتی در برابر سیستم سرمایهداری است، کتاب فقط برای تفریح که اتوبیوگرافی از زندگی لینوس توروالدز است و نیز آشنا شدن با سیستم عامل لینوکس و استفاده از آن در شکلگیری این رویکردهای جدید در من بسیار تاثیرگذار بود.
مهمترین روش تبلیغاتی فعلی وبسایت ما این است که در مهمانیهای دوستانه از غذاهای سیرسور میپزیم. این روش بیش از همهی روشهای قبلی که بابت آنها به انواع شرکتها و آدمها پول دادیم اثرگذار بوده است.
پی نوشت: