واقعیات سرمایه گذاری با تصورات عموم مردم تفاوتهای بسیاری دارد. بعنوان مثال، یکی از رایجترین سوءتفاهمهای مردم اینست که معتقدند بههیچ عنوان صرف نمیکند که پولشان را در یک حساب 5 ساله بگذارند و ماهی 2% سود بگیرید. خیلی ها وقتی این حرف را میشنوند، چشمانشان گرد میشود و میگویند "مگر دیوانه ام که سرمایه ام را در بانک بگذارم؟ من اگر طلا یا دلار بخرم، خیلی بیشتر از اینها سود میکنم".
اما واقعیت اینست که علیرغم رشد وحشتناک قیمتها، خرید طلا و دلار یا املاک هم همیشه جواب نمیدهد. بعنوان نمونه و همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، از تابستان 1391 تا تابستان 1396 (یعنی بمدّت 5 سال تمام) دلار بین 3000 تا 4000 تومان نوسان میکرد. خیلی ها در آن سالها دلار خریدند و بعد از چند سال و با ناراحتی، آن را با همان قیمت و یا حتی با ضرر فروختند ولی اگر همان ابتدا، پولشان را مثلا در یک سپردهء 5 ساله میگذاشتند (آن روزها 26-32% سود میدادند) پولشان 2.5 برابر شده بود...!!!
با این وجود هنوز هم از هرکسی بپرسید، باز میگویند دلار همیشه گران میشود. مساله اینجاست که مردم فقط زمانهایی به بازار توجه میکنند که قیمتها در حال صعود هستند و دوره های نزولی و یا نوسانی را بحساب نمی آورند. بعلاوه، مردم وقتی میخواهند سود کاری را مثلا با سود خرید دلار یا طلا مقایسه کنند، همیشه فاصلهء کف قیمت تا سقف آن را حساب میکنند ولی در عمل کمتر کسی پیدا میشود که توانایی تشخیص دقیق سقف و کف را داشته و در کف قیمت دلار بخرد و در اوج قیمت هم آن را بفروشد (مگر با بخت و اقبال زیاد). استفادهء بهینه از این فرصتها، نیاز به تخصص و تجربهء زیادی دارد که مردم عادی از آن برخوردار نیستند.
ضرورت حفظ سرمایه و نگرانی از عدم کسب سود و یا تحمل ضرر باعث میشود که در تمام دنیا و از جمله ایران، بخش قابلتوجهی از سرمایه های بزرگ به گزینههای کمریسکی مانند اوراققرضه، اوراق مشارکت، سپردههای درازمدت و امثالهم اختصاص یابد. در ایران، سود اینگونه سرمایه گذاریها سالانه حدود 16-25% است. در آمریکا اما مثلا سود اوراق قرضهء دهسالهء بانک مرکزی آمریکا، 3% است (سالیانه 3 درصد)...!!!
شاید این میزان سود بنظر شما پایین باشد ولی یک سرمایهگذار موفق، هیچگاه رویاپردازی نمیکند بلکه با معیارهای منطقی و محتاطانه، اقدام به سرمایه گذاری میکند. یکی از معیارهای سرانگشتی برای بررسی عملکرد یک سرمایه گذار اینست که اگر بتواند مثلا در یک بازهء پنج ساله، بطور متوسط سودی حداقل دو برابر بهرهء بانکی (یا اوراق قرضه) بسازد، عملکرد قابل قبولی داشته است. در ایران و با احتساب نرخ بهرهء فعلی، برای یک سرمایه گذاری 1 تا 5 ساله، این معیار چیزی در حدود سالیانه 30% الی 50% است (ماهیانه بین 2 تا 4 درصد).
افرادی که دارای تخصص و تجربهء کافی هستند، خودشان در بازار خرید و فروش میکنند. آنهایی که تجربهء کافی ندارند، سهام صندوقهای سرمایه گذاری را میخرند و برخی دیگر، با یک "سبدگردان" کار میکنند. کار با سبدگردان بدین شکل است که یک سبدگردان پیدا میکنید و با او بر سر جزییات کار توافق میکنید؛ سپس امکان دسترسی وی به سامانهء معاملاتی اکانت بورسی خود را فراهم کرده و از آن به بعد، او مسوول مدیریت حساب شما و انجام معاملات خواهد بود. هرچندوقت یکبار هم مینشینید و حساب و کتاب میکنید و بر اساس توافق فیمابین، سود حاصله را تقسیم میکنید. لازم به ذکر است که شما سرمایه را بحساب سبدگردان نمیریزید؛ پول در حساب خودتان است و سبدگردان نمیتواند در آن دخل و تصرفی کند؛ فقط میتواند با آن معامله انجام دهد.
یکی از سوء تفاهم هایی که در این زمینه وجود دارد اینست که برخی افراد انتظار دارند که سبدگردان، علاوه بر کسب سودهایی بالاتر از متوسط بازار، اصل سرمایه + مثلا 20% سود را هم تضمین کند...!!!
توجه داشته باشید وقتی صحبت از تضمین سرمایه + سود تضمینی بمیان میآید، ماهیت کار کاملا تغییر میکند و دیگر عنوانش سبدگردانی نیست. "تضمین سرمایه و/یا سود" در کلاس سرمایه گذاریهای بدون ریسک یا کم ریسک طبقه بندی میشود که بحث جداگانه ایست. کلا سبدگردانی در هیچ جای دنیا هیچ تضمینیی ندارد.
بانک (یا نزول کننده) چنین کاری انجام میدهد؛ اصل پول و سود مشخصی را تضمین میکند ولی اولا پول دیگر در اختیار شما نیست و ثانیا دیگر به شما ربطی ندارد که با آن پول چه میکند یا چه مقدار سود میسازد. سود پول ما خودش است و سهم شما از این ماجرا، فقط اصل سرمایه + سود توافقی است و نه بیشتر. جایی پیدا نمیشود که هم پول دست خودتان باشد؛ هم به شما چک و سفته بدهند (اصل سرمایه + سود را تضمین کنند) و هم سود حاصله را با شما تقسیم کند؛ کسی این کار را نمیکند (مگر اینکه تازه کار و بی تجربه باشد).
عملکرد سبدگردانها و قیمت آنها هم با یکدیگر تفاوت دارد. سبدگردانهای شرکتی درصد پایینتری میگیرند ولی عمدتا سود کمتری هم میسازند. بازدهی آنها معمولا متناسب با بازدهی کل بازار است یعنی اگر بازار صعودی باشد، سود میکنند ولی اگر بازار صعودی نباشد ممکن است سود آنها از سود بانکی هم پایینتر بشود و یا حتی ضرر هم ببار آورند. سبدگردان اختصاصی مانند معلم خصوصی است و معمولا بازدهی بیشتری برای مشتریان میسازد، و البته قیمت خدماتشان هم بالاتر است. سبدگردانهای خوب هم عمدتا کارمند جایی نیستند و مستقل کار میکنند؛ مشتریهای بزرگ دارند و با حسابهای کوچک کار نمیکند. برای سرمایهداری که حساب و کتاب بازار را میداند، کار با سبدگردانِ کاربلد، سودآورتر از دیگر گزینه هاست...
بهعنوانمثال، عرف سبدگردانی شرکتی در دنیا، فرمول معروف 2 و 20 است. یعنی سالیانه 2% از کل سرمایه را بعنوان کارمزد مدیریت سرمایه به سبدگردان میدهید و سپس، 20% از سود حاصله نیز به سبدگردان اختصاص مییابد. در برخی جاها (در ایران) این فرمول را کمی تغیییر داده اند؛ بدین صورت که تا بازدهی 20%، سبدگردان فقط کارمزد مدیریت دریافت کند (2% کل سرمایه در سال) و چنانچه بازده کسب شده از نرخ 20% بیشتر باشد، از مازاد آن، یکپنجم یا 20% به سبدگردان اختصاص یابد.
مثلاً فرض کنید یک نفر 10 میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده است و بازدهی سالانهء سبدگردان هم 40% بوده، ابتدا 2% کل سرمایه بابت کارمزد مدیریتی کسر میشود (سالیانه 200 میلیون) و یکپنجم از آن 20% مازاد هم بعنوان کارمزد عملکرد به سبدگردان اختصاص مییابد (4% یا 400 میلیون). نهایتاً سبدگردان 4%+2%=6% برمیدارد (مجموعا 600 میلیون) و بازده سرمایهگذار هم به 34% میرسد (3 میلیارد و 400 میلیون).
حال فرض کنید سرمایهگذار مثال قبل، با یک سبدگردان قویتر کار کند که در همان بازار، بجای 40% (4 میلیارد) بتواند 100% سود بسازد (10 میلیارد). اگر او نصف این سود را هم برای خودش بردارد، باز هم برای سرمایه گذار 5 میلیارد سود ساخته که 50% بیشتر از حالت قبل است و تفاوت قابل ملاحظه ایست.
اما متاسفانه برخی افراد، ظرفیت کار در بازار سرمایه را ندارند و بجای آنکه قدر کسب و کار سودآفرین موجود را بدانند، با تنگ نظری و قدرناشناسی موجبات ضرر خود و طرف مقابل را فراهم میکنند. مثلا در زمانی که سودهای خوبی بدست می آید، این افراد هرطور شده میخواهند از سهم سبدگردان کم کنند و حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند که معمولا باعث برهم خوردن توافق و خاتمهء همکاری میشود.
قدر کسب و کار سودآفرین را بدانید
این کار، نوعی شراکت است و هر دو طرف باید هوای همدیگر را داشته باشند تا بتوانند با یکدیگر کار کنند. برای جلوگیری از بروز مشکلات، تلاش کنید که همان ابتدای کار، همهء جزییات کار و نحوهء تقسیم سود و سهم هر طرف را مشخص کنید و توافق را نهایی کنید. اگر هم شروع کردید و دیدید که بازدهی کار خوب است، قدر آن را بدانید و بی جهت آن را خراب نکنید. کسب و کار سودآفرین یک نعمت است و اگر درست کار کنید، اینگونه شراکت ها میتواند تا آخر عمر شما را از نظر مالی تامین کند...