همه جا و همه کس آمدند و از ابرِآروان نوشتند، یکی آمد و گفت «اگر دورههایِ شرکت من که کپی برداریِ فلان شرکت امنیتی است در آنجا تدریس میشد، چنین اتفاقی نمیافتاد»، دیگر گفت «در لیست لشکریان ابرِ آرمان سمتِ شغلیِ من نیست و همین باعثِ سقوط شده» و کلی انتقادِ دیگر.
عدهای ولی آنطرفِ خط ایستاند، بی دلیل شروع کردند دفاع، گفتند قطارِ ایستاده را سنگ زدن انصاف نیست، اینها خیلی هم خوبند و منتقدان شعور ندارند و کلی دفاعِ دیگر.
اگر نگاهی به لیستِ بلند و بالایِ تیمِ اروان بیاندازیم بدونِ شک چندتایی رفیق آنجا داریم، رفیقهایی که شاید در زمینهیِ کاریِ خودشان تبحرِ زیادی داشته باشند اما اینکه رفقایِ ما کارمندِ سازمانی هستند دلیل نمیشود نسبت به آن سازمان انتقادی نداشته باشیم. من عمیقا به ابرِ آروان انتقاد دارم.
قبل از هر چیز باید گفت که حملاتِ سایبری به زیرساختِ ابرِآروان در یک دیتاسنتر انجام شده و بعد از سه روز اطلاع رسانی در این مورد انجام شده، اینکه چرا سه روز این مهم به تاخیر افتاده خود جای تآمل دارد.
تا اینجایِ کار بجز تاخیر در اطلاع رسانی شاید هیچ انتقادِ دیگری به ابر آروان وارد نباشد اگر و تنها اگر ابرِ آروان یک شرکتِ خدمات دهندهیِ هاستیگ بود نه یک شرکتِ خدمات دهندهی ابری! طبقِ ادعایِ خودِ ابرِ آروان، آروان دارای تعداد زیادی پاپ سایت در سراسر جهان هست و دردسترس پذیری مهمترین دلیلِ استفاده از خدماتِ ابری است. سوال مهمتری که اینبار مطرح میشود این است که چرا یک شبکهیِ خصوصی بینِ دیتاسنترها ایجاد نشده بود؟ در اینصورت با کندنِ کابلِ ورودیِ یک دیتاسنتر لازم نبود همه چیز از دسترس خارج شود، میشد ابرک ها را به دیتاسنتر دیگر منتقل کرد و این تمام چیزی هست که از یک شرکتِ ارائه دهندهیِ خدماتِ ابری انتظار داریم.
اینکه عدهای آتشسوزی در OVH را که ارائه دهندهیِ سرورِ فیزیکی است را با مشکلاتِ ابرِ اروان مقایسه میکنند بدونِ یک شک مغالطه است.
در مقامِ مقایسه اما مقایسهیِ ابرِ اروان به دیتاسنتر ها اشتباه است، ماهیتِ این دو متفاوت است و این مقایسه به هیچ وجه درست نیست. مقایسهیِ فنیِ آن با سایرِ ارائه دهندهگانِ خدماتِ ابری مثل گوگل و آمازون هم شاید دور از انصاف باشد. ابرِ آروان را باید مستقلا به عنوانِ یک ارائه دهندهیِ خدماتِ ابری بررسی کرد که در این زمینه چندان بد هم ظاهر نشده هر چند هنوز به اندازهیِ کافی خوب نیست.
همهیِ اینها را گفتم که به اینجا برسم، شاید ابرِ اروان دارایِ تیمِ تخصصیِ خوبی باشد، شاید توانسته حداقل نیازهایِ ابری را در ایران پاسخ بدهد ولی چیزی که ما به آن عمیقا انتقاد داریم استفاده از «رانت»هایِ دولتی است و بی رقیب بودنِ ابر آروان.
سالها پیش گروهی از جوانانِ متخصص به ایران بازگشتند تا ارائه دهندهیِ سرویسِ ابری در ایران باشند، افرادی که شاید خیلی از استارتاپهایِ قدیمی با آنها اشنا باشند نتیجهیِ صدها ساعت آموزش، کلی کار، تعدادِ قابلِ توجهی مشتری و غیره شد این:
ابرکلود در نیمه شبِ ۹ مردادِ سال ۱۳۹۷ خاموش شد و ابراروان شد یکه تازِ این عرصه، با قطعی سراسری اینترنت در آبان ۹۸، شخص وزیر قول پیگیری داد و یک روز بعد ابر اروان به عنوانِ تنها شرکتِ خصوصی در ایران به شبکهیِ جهانی اینترنت متصل بود و قیمتِ ارائهیِ خدمات خود را به شکلِ قابلِ توجهی در آن دوران افزایش داد. در سال ۹۹ نیر ۲۴۰۰ میلیارد تومان در قالب پروژهیِ «ابر ایران» به ابر اروان و فناپ داده شد تا سیطرهیِ ابر اروان بر حوزهیِ خدمات ابری تثبیت شود و بیش از پیش انحصارِ این بخش را در دست بگیرد، این انحصارگرایی چیزی است که من با آن مخالفم.