میخواهم همانطور که بی تعقل آغازت کردم؛تورا به خاطرات و گذشته ها بسپارم!
دورانمان قشنگ بود و اندیشیدن به آن دردآور!
سخت است و رنج بَر که دِگَر نمیتوانم داشته باشمت؛اما این انتخاب«ما»بود!
•نمیدانم چگونه بی هم شدیم،بی فکریمان بود یا بلاخره تصمیم درست را گرفتیم؛اما هم اکنون حسی ناآشنا و زجر آور دارم•
•میخواهم خداحافظیم را بکنم اما نمیدانم باز هم به سراغت می آیم یانه!
•به گمانم الان هم بی تو هستم؛لیک بعدها را نمیدانم•
•کاش کلمات قفل میشدند و دِگر حرکت نمیکردن•
•کاش حرف هایم همینجا به پایان میرسیدن•
•کاش بی تو نمیشدم!•
•اما دِگر زمانی نمانده و من هم نمیتوانم دوباره مال تو باشم؛دوباره زندگیت کنم؛و بارها با لمس کردنت،قلبم به کوبیدن درآید•
•بعد از این برایت اشک نخواهم ریخت و دل را اسیرت نخواهم کرد!
•دیگر حتی کلمه ای ندارم که بتوانم توصیفت کنم؛فقط میگویم «بدرود»!