مآهی!
مآهی!
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

کوچکی در آن سوی کوه!

گذشت!
روزها و ساعت ها گذشت،اما من باز همانم به گمانم اینبار با دردهایی متفاوت تر!
جدایی ، وصلت چیست میان این دو؟
اگر می‌توانستند با همدیگر باشند چرا نپذیرفتند!
چرا؟
بله!دوباره غرق شدم در همان اندوه بی مقیاس!
من کیستم!
شاید کوچکی در آن سوی کوه!
بغضم می گیرد ، چشمانم آب آلود می‌شوند دلیلش را بهتر میدانم اما خودم را زده ام به نادانی!
اگر بگویم به فکر این روح درد پذیر نیستم ناحقی کرده‌ام !
اما باز هم نیاز دارد،به بودن آدمیان بی صفت!
من برایش کافی نیستم!
هیچوقت نبودم!



I just need to...?

دلتنگی برای گرگ جانِ زمستان!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید