به نام جامعِ مجموعِ مفرد
سلام به همه ی هم سیاره ای های گرامی. من یک پسر نوجوان هستم که تا به همین امروز، تعاریف کوتاه اما نیمه کاملی از زندگی دارم. همه ی ما می دانیم که هیچ کلمه ای در دنیا تعریف خاص و منحصر به فردی برای خودش ندارد. همه ی این تعریف ها از نظر و دید هفت میلیارد نفر بوجود آمدند. من هم به عنوان عضوی از این هفت میلیارد، می خواهم که تعریف و تفسیر خودم را از زندگی برای شما دوم شخص های عزیز تعریف کنم.
زندگی، کلمه ای ساخته شده از پنج حرف ساده اما همراه با جملات بسیار پیچیده. تشکیل شده از دو خط اما همراه با شخصیت های هفت خط. بوجود آمده از دو نقطه اما همراه با نقطه چین های به هم وصل نشده. آری! زندگی در همین حرف های ساده اش خلاصه، کوتاه و در نهایت تمامِ نا تمام می شود.
زندگی از عواطف بسیار عمیق برخودار است. از شادی ها و خوشحالی ها گرفته تا غم ها و ناراحتی و دلخوردگی ها. از ترس ها و شجاعت ها؛ زشتی و زیبایی و کم و زیاد و خوب و بد ها. از آنجا که امروزه ما حاضران در دنیایی زندگی می کنیم که گرفتاری ها تمامی ندارد، دلمان پر است و از این زندگی گِلِگی داریم. دلمان می خواهد مشکلات دُمشان را بر روی کولشان نهاده و دست از سرمان بردارند و بروند که بروند، که دیگر نه غمی باشد، نه گرفتاری، نه افکار بد و منفی. اما باید یک چیزی را همه ی ما خوبِ خوب بدانیم و با آن خوبِ خوب کنار بیاییم. ما باید این را درک کنیم که همین مشکلات هستند که زندگی را معنا بخشیدند. همین بدی ها و غم ها و ناراحتی ها و ترس ها و سختی ها و افکار منفی اند که زندگی را ساختند. چه زیباست علامت «یین و یانگ» که به ما می گوید در جهان، دو اصل متضاد اما در عین حال مکمل وجود دارند. در کنار هر خوبی، بدی؛ هر زیبایی، زشتی؛ هر شادی، غمی؛...
در آخر می خواهم که گوشزد و به عنوان یکی از هفت میلیارد اعلام کنم که زندگی کلمه ای است که با خودش متضاد و هم معنی است؛ پس نگران یا خونسرد نباشید!
در پناه حق تعالی.