دنیای امروز با دنیای ابتدای قرن بیستم و حتی نیمه قرن بیستم خیلی تفاوت پیدا کرده است. بسیاری از گروههای اجتماعی در قلب جهان غرب معترض به صنایعی مثل صنعت مد هستند. استفاده ابزاری از زنان باعث اعتراض جنبشهای فمینیستی است. آلودگیهای زیست محیطی این صنعت و مصرف گرایی افراطی آن باعث اعتراض گروههای فعال محیط زیست هست و حتی زیر مکتبهای مکتب پست مدرن مانند مینیمالیسم به دنبال ارائه سبکهای جدید برای زندگی بشر هستند که از صرف هزینههای گزاف و منابع طبیعی ممانعت کنند. از طرف دیگر گرایش زنان دختران به پوششهای مبتنی بر حیا غیر قابل چشم پوشیاست. سبک modest fashion یا مد حیا چند سالی است که در غرب رایج شده است و منابع مطالعاتی در تعریف این سبک میگویند که کسانی که میخواهند جاذبههای جنسی آنها دیده نشود از این مدل پوشش استفاده میکنند.
ذات صنعت لیبرالیسم و سرمایهداری هم اباحهگری و سودمحوری است. سرمایه داران مجبور هستند برای حفظ سود خود طرحهایی ارائه دهند که مبتنی بر تقاضای بازار باشد. تغییر ظاهر مانکنها در برندهای مشهور غرب، به رسمیت شناختن اقلیتهای نژادی، فرهنگها و مذاهب و گروههای فکری مختلف در نمونههای طراحی لباس سالهای اخیر به شدت مشاهده میشود. برندهای مشهور لباس ورزشی، لباسهای مخصوص ورزشکاران زن مسلمان طراحی میکنند. همین طور برای حفظ بازار کشورهای مسلمان از طراحی لباسهای مبتنی بر حجاب اسلامی استفاده میکنند. این یعنی جهان سرمایه داری برای حفظ بازار و سود خود تفاوتهای فرهنگی را به رسمیت شناخته است و میخواهد با حفظ این پوسته سبک زندگی اسلام آمریکایی و اسلام رحمانی را در جوامع مسلمان رواج دهد. در این فضا ما میتوانیم با ارائه سبک پوشش و طرحهای مبتنی بر فرهنگ خود با به رسمیت شناختن صنعت پوشاک و حمایت از تولیدکنندگان دغدغهمند و تمرکز بر روی کشورهای مسلمان علاوه بر کسب سود اقتصادی، فرهنگ ایرانی اسلامی و در پی آن فرهنگ مقاومت را هم صادر کنیم.