رسیدیم به طولانی ترین شب سال . یلدای دوست داشتنی . گرچه یلدا دقایق شبش ، بیشتر از شب های دیگه ست ، طولانی ترین شب سال همون شبی عه که نمیدونیم صبح میکنیم یا نه . همون شبی که کلش با انتظار سپری میشه و ناامیدی ای که از شدتش ، دیوارهای سفید خونه رو سیاه میبینیم .
هر سال یلدا فال حافظ میگرفتم تا ببینم سرانجام عشقم چی میشه ! اگر هم کسی نیتم رو میپرسید ، میگفتم در مورد درس نیت کردم ! اصلا مهم ترین انگیزه ی من برای یاد گرفتن حافظ این بود که کسی نیتم رو نپرسه !
بابا نیت رو نپرسین دیگه!
اون موقع هایی که سنم کمتر بود و عشقی تو زندگیم نیومده بود ، نیت میکردم ببینم کی میاد . وقتی برام «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم» میومد ، میگفتم : پس یه روزی یکی میاد که کنارش «اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد/ من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم» .
روزها گذشت و وقتی اومد ، جای اینکه باهاش بنیاد غم براندازم ، شد یک بنیاد غم جدید ! شد یک اعتیاد . شد یک بخش عمیق زندگی من و نبودنش ... شد پژمردگی و دل مردگی من .
سنم که بیشتر شد فهمیدم یه روزی عشق میاد و یه روزی میره . اصلا کی اومده که بمونه ؟ غیر از رفیق شفیق که اگه خوش شانس باشین پیداش میکنین و کیمیای سعادت میدونینش !
البته که اسم رفیق شفیق من ، نه کیمیا ست نه سعادت . اسمش رو نمیگم اما بدونین قابل ستایشه . بدونین که پناه امن منه و غمش ، آخر دنیای منه . امسال فهمیدم طولانی ترین شب سال ، همونیه که میدونی رفیق شفیقت تو سختیه ، تو درده ، اما نمیتونی به جاش درد بکشی تا از دردش کم کنی .
میتونی کنارش باشی . میتونه سینه سپر کنی و میتونی استوار بمونی . چون استوارترین کیمیاهای سعادت قابل ستایش هم یه روزهایی از استوار شدن مرخصی میگیرن و باید بگیرن .
امیدوارم یلدای امسال ، دل هاتون شاد باشه و جواب نیت هاتون «گل در بر و می در کف و ایام به کام است باشه» نه «از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه»
امیدوارم یلدای امسال ، براتون به خوشمزگی انار باشه و شبش به مست کنندگی چشم یارتون !
گرمای فسنجونش ، بشه گرمای دلتون و فال حافظ بشه بهانه ای برای به خاطر سپردن امید به اینکه شاید «خیر تو در این باشد» !
امیدوارم یلدای امسال بشه همون یلدایی که ۲۰ سال دیگه میگین «یاد یلدای ۲۰ سال پیش به خیرها!»
یلداتون مبارک !