حلقومها را میتوان برید اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده بر میآید جاودانه میماند.
سیّد مرتضی آوینی (زادهی ۲۶/۰۶/۲۱ و درگذشتهی ۷۲/۰۱/۲۰) از جمله چهرههاییست که نبودشان هنوز هم احساس میشود. او تنها یک مستندساز و نویسنده نبود؛ او نگاهی عمیق، بیادعا و متفاوت داشت. نگاهی درآمخیته با اخلاص و ایمانِ خالصش... .
شاید باید دوباره به سراغش برویم. کتابهایش را ورق بزنیم، روایت فتحش را تماشا کنیم و بکوشیم تا بفهمیم چه چیزی آوینی را اینقدر خاص میکرد. هر چه از آوینی بیشتر بخوانید، در مییابید که هنوز او را نشناختهاید و افسوس که شناخت چنین شخصیت ارجمندی بسیار دشوار است.
سالروز عروج او بهانهای است برای یاد کردن کسی که «اهل قلم» بودن را با «اهل دل» بودن، در آمیخت.

از پنجرهی جبهه نور میتابید؛
آفتاب سوزان اما، در کادرهای سیاه و سفیدِ تو پنهان بود؛ دوربینِ تو انعکاس ایمان بود.
هر فریم، قرآنی بر سهپایهی عرفان بود؛ خودت روایتگر روشنی. حماسهسرایی که راویِ عاشقی بود.
ای خالقِ هر حکایتِ دور و دراز، روایتِ فتح پایان نمیپذیرد.
خونِ تو جوهر است؛ مایهی حیات است که در خشت خشتِ خونینِ فکّه و در خاکِ مقدّسِ خوزستانِ خدا، جاریست... .
کلماتِ تو خمپاره بودند؛ تو از دوربین مسلسل میساختی. تو فراتر از نور بودی، تو تصویر رسیدن و معنای غرور بودی... .
روانش شاد و یادش گرامی.
رازقی، ۰۴/۰۱/۲۰