راضیه زارع
راضیه زارع
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

قانون غیر اساسی

دست انداز را گفتند، در این بُرج، ما را چه رقابتی فراهم ساخته ای؟ ندا داد "اوصیکم به تحریر قانون از نوع غیراساسی". پس مریدان سر به جیب مراقبت فرو برده و جملگی قانون ها نوشتند و مجازات ها ساختند و با هشتگ قانون غیر اساسی ما را بدان آگاه ساختند. حقا که قوانینی بودند بس صحیح و لازم الاجرا. آنچه به شرح آید تنها پیوستی است تکمیلی بر آنچه دوستان نوشتند، لذا از تکرار مکررات آنچه تا کنون وضع شده اجتناب کرده و صرفا به جهات خالی نبودن عریضه به ذکر چند قانونی که به آن پرداخته نشده، بسنده کردیم.

دست انداز و مریدان
دست انداز و مریدان


**همسایگانِ خویش را دوست بدار. حقا که بزرگان گفته اند "همسایه از همسایه ارث می برد". پس، چون آن ها را خفته یافتی، درِ منزل خویش را محکم به هم مکوب و نعره مزن و مُخلِ آسایش مردم مگرد. چون چنین کردی گوییم که تو را هفتاد سحرگاه، هر بار هفتاد مرتبه به درِ منزلت کوبند.

هر بار این در رو محکم مبند آهسته رو
هر بار این در رو محکم مبند آهسته رو


** چون همسر اختیار کردی، عاشقانه بزی. اما عاشقانه هایت را روزی 50 بار در چشم مردم مکن و به ماهی یک بار اکتفا کن. سحرگاهان و واپسین هنگام، استوریِ ماهگرد و سالگرد و ساعتگرد و من و همسری مساز و به زندگی ات برس که دهیم از تو شربتی سازند که فراهم آوردن خیارشور را تسهیل کند.


**چون عزم نوشتن کردی، "خواب" را "خاب" منویس و "گذاشتن" را "گزاشتن". "ه کسره " را در جای صحیح به کار گیر. دوستداران زبان فارسی را مرنجان که قیمه قیمه ات کرده و از خرده هایت، علایم نگارشی سازند.


** همانا ما تهدیگِ سیب زمینی را به عنوان طعامی مستقل رسمیت بخشیدیم. پس حرمتش را نگهدار و خوان خویش را به وجودش متبرک ساز.


**چون قصد سفر کردی و میانه راه جهت اجابت مزاج روانه سرویس بهداشتی عمومی شدی، شلنگ را بر کف پرتاب مکن و شعور خود را حفظ کن که حقا سزایت آن است که دویست و پنجاه بار بر کفِ سرویس بهداشتی پرت شوی.


**چون چهار فیلم بازی کردی خودت را الگو و منتقد و عقل کل مدان! بدان که در بهترین حالت یک بازیگری. پس هوا برت ندارد که از پوستت گلیمی میسازیم تا فرشی شود مستمندان بی فرش را!


**چون در جمع مجازی حضور یافتی با انگشتانت برای مردم ناسزا منویس و اگر ناسزا نوشتی ناسزای خواهرمادری منویس. چون نوشتی، اعصاب انگشتانت را قطع کرده و تا ابد از نوشتن محروم می گردی.

نگاره ای گویا در مذمت ناسزا نویسی در مجازی
نگاره ای گویا در مذمت ناسزا نویسی در مجازی


**به اعصاب یاران خویش احترام گذار. چون در جوار آنان نشستی، ناخن بر تخته مکش، چنگال بر ظرف فلزی مکش، ملچ ملوچ مکن، چای را هورت مکش و با روان آن ها بازی مکن که تو را محبوس گردانیم برای یک شبانه روز در اتاقی با صدای چک چک آب!

بر اعصاب یاران رژه مرو
بر اعصاب یاران رژه مرو

**آنان که خویشان نسبی و سببی فضلا هستند را بی جهت فاضل مشمار! بدان که جوهر هرکس به وجود خود اوست نه خویشانش. پس زن و پدر و یادگارِ یادگارِ یادگار بزرگان، بزرگ نیستند تا زمانی که خود بزرگ باشند.

**چون پدر یا مادر گشتی، فرزندت را نامی برگزین که سایرین از تلفظ آن به مشقت میفتند، که فردای روز اگر فرزندت را جای و جایگاهی نشد بدان به سبب کوتاهی تو در انتخاب نام گیرا برای او بود!

مثالی از گزینش نام گیرا!
مثالی از گزینش نام گیرا!


**چون شخصی تو را پیام داد، سین کردن بی جواب را نشان باکلاسی مدان! پس انگشتانت را به کار گیر و پاسخی درخور بنویس و خلق الله را در خماری مگذار! که چون خلایق را معطل خویش نمودی، 10 کیلو نمک به تو خورانده و یک هفته هر روز بطری آب را به سمت دهانت گرفته و تو را آب نداده و سخره ات میگیریم. باشد که مردم را سخره مگیری.



امید است که این رسالک و سایر رساله ها پندی شود تو را.

خداوند خیرت دهاد?



قانون غیر اساسیمسابقه دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کن
«قصه‌هایم برای تو! بگذار توی باغچه‌ات»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید