وبلاگ / توییتر / اینستاگرام / فیسبوک
باز هم شبکههای اجتماعی برای خبرنگاری دردسرساز شد. دردسری که نمیشود کفهی ترازوی قضاوت را به سمت کسی سنگینتر کرد. اما این اتفاق نشان داد بعد از گذشت سالها در رابطه با استفاده از شبکههای اجتماعی دچار ضعف هستیم. ضعفی سیستماتیک که ما را هم درون خود قرار داده است. شاید لازم باشد دوباره به این جملهی آنتونی دوروسا، سردبیر شبکههای اجتماعی خبرگزاری رویترز اشاره کنیم که میگوید: “برای روزنامهنگاران مراجعه به فیسبوک مانند رفتن به میدان اصلی شهر است. روزنامهنگاران میتوانند به فیسبوک بروند، با مخاطبانشان تعامل داشته باشند و نظرات آنها را بشنوند، به منابع تازه دست پیدا کنند و دربارهی موضوعات روز بحث و گفتوگو کنند.” اهمیت و نقش شبکههای اجتماعی را میشود در این جمله دید. اهمیتی که نگاهی نه شخصی، بلکه یک روند حرفهای را در این فضا دنبال میکند. اما محدودیتها، بایدها و نبایدها برای یک خبرنگار که در مجموعهای خبری فعالیت دارد، در محیط شبکههای اجتماعی چیست؟ مسیری که رسانههای پیشرو در دنیا بعد از اتفاقات گوناگون که در فعالیت خبرنگارانشان در شبکههای اجتماعی رخ میداد، اهمیت آن را خیلی سریعتر دریافتند.
طی چند روز گذشته اتفاقی برای خانم زینب رحیمی خبرنگار ایسنا در توییتر رخ داد که باعث اخراج ایشان شد. این اتفاق پس از انتقاد عبدالرضا سپنچی مدیر روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست از خبرنگاران این حوزه و پاسخ خانم رحیمی به وی رخ داد. این چندمین مرتبه است که با چنین واکنشهایی از سوی خبرنگاران، نهادهای خبری و بخش حاکمیتی در شبکههای اجتماعی روبرو هستیم. موضوعی که قبلا هم باعث ایجاد مشکلاتی برای یکی از خبرنگاران روزنامهی ایران شد. که در نتیجه به اخراج و جدایی خبرنگار از مجموعهی ایران انجامید. و یا زمستان گذشته در خبرگزاری پانا هم دقیقا خبرنگاری بابت توییت انتقادی از دولت بازخواست شد که به بیکاری چند خبرنگار منتهی شد.(به نقل از توییتر سارا معصومی)” اتفاقی که جدای از سیاستهای رسانهای حاکمیت، ضعف فعالیت رسانهای را در هر دو طرف داستان نمایان کرد و موضوع رفتار خبرنگاران مجموعههای خبری را در شبکههای اجتماعی جدیتر و شفاف نبودن سیاستهای رسانهای را نمایانتر. بهطوری که دبیر سرویس اجتماعی ایسنا، اخراج خانم رحیمی را براساس پروتکلهای داخلی ایسنا دانسته است. اما در سایت ایسنا تنها بخشی وجود دارد تحت عنوان خط مشی خبری که اشارهای به فعالیتهای شبکههای اجتماعی خبرنگاران ندارد. همین نکته این موضوع را نشان میدهد که نحوهی فعالیت خبرنگاران در شبکههای اجتماعی برای مدیران ایسنا هنوز آنگونه که باید درک نشده است. علی متقیان نیز در پیامی به خبرنگاران ایسنا آنها را توصیه به رعایت خط مشی ایسنا کرد. شاید بشود گفت این مکالمه زمان شروع بهکار افراد اتفاق افتد یا اگر رسمیت کتبی دارد، در قرارداد قید گردد، شاهد اینگونه اتفاقات نباشیم. اما پس از این اتفاق کانال تلگرامی هشتاد میلیون محیطبان، که ظاهرا ارتباط مستقیمی با سازمان حفاظت از محیط زیست دارد، نوشت: در پی انتشار خبری در برخی از سایتها و کانالهای فضای سایبری در خصوص اخراج یکی از خبرنگاران خبرگزاری ایسنا، به دلیل درخواست روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست، به اطلاع میرساند این خبر کذب محض است و هیچ یک از کارکنان روابط عمومی این سازمان نقشی در اخراج این خانم خبرنگار نداشتهاند. ضمن اینکه خانم کربلایی، دبیر سرویس اجتماعی ایسنا، تصمیم به عدمهمکاری با آن خانم را موضوعی درون سازمانی و براساس پروتکلهای داخلی ایسنا دانستند.(۱) اما قرار نیست اینجا میز قضاوت را مهیا کنیم و بهدنبال خطاکار باشیم. بلکه با نگاهی به تجربیاتی از این دست میخواهیم علل اینگونه اتفاقات را دریابیم.
شاید این برخورد از دید ما به طور کلی غیرمنطقی باشد اما رسانههای مختلف در دنیا نسبت به فعالیت خبرنگاران و سایر نیروهای خود در شبکههای اجتماعی سیاستگذاری خود را دارند. از منع فعالیت تا عدم ذکر وابستگی به رسانه، تا توصیههای کلامی برای رعایت قوانین و سیاستهای خبری. به این دلیل که موضعگیریهای خبرنگاران در صفحات شخصی صرفا شخصی صورت نمیگیرد، آن هم تحت عنوان خبرنگار یک رسانه، که این موضعگیریها میتوانند به برندهای رسانهای آسیب وارد کنند و هزینههای حقوقی را برای رسانه در بر داشته باشند. مخاطبان خبرنگار را نه صرفا یک فرد عادی، که بهعنوان خبرنگار یک مجموعهی خبری میشناسند. بهطور مثال: اوکتاویا نصر، سردبیر و گویندهی باسابقهی بخش خاورمیانه در سیانان، پس از مرگ یکی از روحانیهای برجستهی شیعه در لبنان این پیام را در توییتر خود منتشر کرد: «از شنیدن خبر مرگ سیدمحمدحسین فضلالله ناراحت شدم… او یکی از غولهای حزبالله بود که برایش احترام زیادی قائل بودم.» همین جمله باعث شد او کارش را در سیانان از دست بدهد. او معتقد است که رسانهها باید از کارکنان خود توقع داشته باشند که در شبکههای اجتماعی براساس مقررات آنها حضور پیدا کنند، اما نباید آنها را بهخاطر واکنشهای کاربران به نوشتههایشان تنبیه کنند.(۲)
نصر در بخشی از گفتگوی خود که بعد از این اتفاق با ناتاشا تاینز داشت(۳)، اینگونه به این سوال که «اگر قرار بود امروز دربارهی مرگ سیدمحمدحسین فضلالله توییت کنید، چگونه عمل میکردید؟» پاسخ میدهد:
“بههیچوجه نظرم را توییت نمیکردم. در مجموع آنچه که نوشتم مهم نبود. در مرخصی بودم و نباید به کار و ارسال پیامک با استفاده از حساب کاربری شغلم فکر میکردم. در ضمن، اگر قرار بود در اینباره توییت کنم، نباید این همه اطلاعات را دربارهی او توییت میکردم. بگذار مردم خودشان بفهمند او که بوده و چه جایگاهی داشته است. میخواستم در قالب ۱۴۰ کاراکتر اطلاعات بسیار زیادی را منتقل کنم. همین باعث شد که برخی از افراد که دارای غرض سیاسی بودند، بهخاطر من به سیانان حمله کنند.”
او در پاسخ به اینکه این موضوع چه تاثیری بر دیدگاه شما دربارهی شبکههای اجتماعی گذاشت؟ میگوید: “دیدگاه من تغییری نکرد، بلکه برعکس، دانستههایم را تایید کرد. من به یک نمونهی زنده از فرصتها و چالشهای شبکههای اجتماعی تبدیل شدم. آنچه که برای من رخ داد، ممکن است برای هر کسی دیگری هم رخ دهد. ربطی به توییت من و نحوهی نوشتن آن نداشت، بلکه واکنشی بود که به توییت نشان داده شد. پاسخ سیانان به این واکنش علت جدایی من از این سازمان خبری بود. این تنها یک بهانهجویی است و همهی کسانی که بهخاطر شغلشان یا هر دلیل دیگری از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، باید برای مقابله با آن آماده باشند.”
این پاسخ اهمیت فعالیت خبرنگاران و مسائل حقوقی و سیاسی که در قبال رسانهای که فعالیت دارند را به خوبی نشان میدهد. اینکه صرفا یک توییت از برداشتخودمان که در تعطیلات بهسر میبریم میتواند رقبای رسانهای که فعالیت میکنیم را به رسانه حملهور کرده و خسارتهای اجتماعی، اقتصادی فراوانی دربر داشته باشد. اینکه توییت ما صرفا یک برداشت شخصی نیست، کاربرانی که آن را مطالعه میکنند واکنش نشان میدهند و رسانه باید پاسخگوی این واکنش اجتماعی به نحوهی برخورد یکی از کارکنانش باشد.
در جایی دیگر لیز هرون، سردبیر بخش رسانههای اجتماعی روزنامهی والاستریت ژورنال، نیکولاس کریستف را بهعنوان نمونهای خوب روی فیسبوک و برایان استلتر را روی توییتر یادآور میشود و میگوید: “ما همانند بسیاری از اتاقهای خبر هیچگونه دستورالعملی برای رسانههای اجتماعی نداریم. اساسا فقط به افراد میگوییم که از حس مشترک و عقل سلیم خود استفاده کنند و عاقلانه رفتار کنند.(۴)” مشکلاتی از این دست که برای خبرنگاران ایرانی رخ داده است، برای خبرنگاران دیگر کشورها هم وجو داشته است. هر کشور و رسانهای به نسبت سیاستهای خود بهگونهای با این اتفاقات برخورد میکند. اما نکتهی حائز اهمیت، توجه به ارسال محتوا از لحاظ خط قرمزها و سیاستهای رسانهای است که خبرنگار و رسانه را دچار مشکل نکند که بالطع این خسارت به دیگر خبرنگاران مجموعه هم وارد میشود.
مطمئنا قدرت بیان و به چالش کشیدن موضوعات توسط خبرنگاران رسانههایی که در محیطهای آزادتری فعالیت دارند بیشتر از چیزی است که در ایران انتظار آن را داریم. این مساله جدای از سیاست مجموعههای رسانهای به نوع نگاه حکومتها به رسانه برمیگردد. ایران در آخرین رتبهبندی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۲۰ در ردهی ۱۷۳ جای گرفت. این موضوع شاید بتواند این نگاه را بیشتر به مخاطب نشان دهد که محدودیتهای خبری بیشتر از آن چیزیست که میتوان به آن نگریست. خط قرمزها در رسانههای آزادتر هم محدودیتهای خاص خودش را دارد. بهطور مثال: اینکه خبرنگاری در ایران میتواند اسرائیل را به هر نحوی نقد کند و زیر سوال ببرد، اما این برخورد را نمیتواند با مجموعهای مثل حزبالله داشته باشد. و آن طرف داستان هم، نقد و زیرسوال بردن اسرائیل در غرب، نوعی عبور از خط قرمز محسوب میشود و ممکن است برخوردهای قضایی بههمراه داشته باشد و نقد حزبالله کاملا عادی است، چون حزبالله در ردهی سازمانهای تروریستی غربی است. پس نمیشود رسانهها هم به هرگونه میخواهند سیاستگذاری رسانهای داشته باشند. این سیاستها با نگاه به خط قرمزها و سیاستهای حکومتها صورت میگیرد.
موضوع دیگر که شاید بتواند اجازه فعالیت شفاف را به خبرنگاران بدهد، قدرت و پایگاه اجتماعی مخاطبان آن است. به نوعی که این قدرت تا حدی در مقابل دستگاه سانسور و حذف اخبار توسط حکومتها ایجاد بازدارندگی کند. اما نکتهی اصلی در این موضوع عدم وجود قوانین شفاف از سمت رسانهها است. تا زمانی که رسانهها ساز و کاری برای این موضوع ندارند بالطبع باز هم از این دست مشکلات خواهیم داشت. این موضوع، محدود کنندهی خبرنگار نیست. خبرنگاری که از فضای شبکههای اجتماعی استفادهی حرفهای و کاری دارد بایستی خویشتندار باشد و از بیان موضوعاتی که باعث ایجاد چالش برای خود و رسانه میشود پرهیزکند. شاید بهتر باشد این موضوع توسط خود جامعه خبرنگاری مطرح شود. چون تا زمانی که مشکلی به وجود نیامده، یا اگر چیزی خلاف قوانین نوشته میشود و شکایتی صورت نمیگیرد به این معناست که مورد توجه قرار نگرفته است. اما با شفاف شدن قوانین، رسانه میتواند خود را در قبال فعالیت خبرنگار خود مسئول بداند و نه صرفا براساس واکنش کاربران عمل کند. همانطور که لیز هرون سردبیر سابق رسانههای اجتماعی نیویورک تایمز میگوید: نیویورک تایمز اصول کاربری برای شبکههای اجتماعی تدوین نکرده است، چرا که این قوانین خیلی زود کهنه میشوند. اما روزنامهنگاران والاستریت ژورنال از مدیران خود خواستهاند که قواعدی برای انتشار اخبار در این شبکهها تهیه کنند.(۵)
اما موضوع دیگری که برخی دوستان مطرح میکنند رسالت خبرنگاری است. رسالتی که شاید توسط رسانه و حاکمیت بهتر است مغفول بماند. اما برای تغییر وضعیت همیشه باید هزینه داد. فردی که خود را ملزم به این میداند که این رسالت را حفظ کند، پس خواه ناخواه باید انتظار برخورد را هم داشته باشد. این به معنای تهدید همیشه همراه رسالت خبرنگاری نیست. بلکه خبرنگار باید خود را در قبال موضوعی که مطرح میکند مسئول بداند. تغییرات در سیاستها همیشه ناگهانی رخ ندادهاند، این تغییرات جدای از بحث خبرنگاری، نحوهی برخوردهای اجتماعی را هم دربر دارد. بهطور مثال شما در یک کشور مسلمان نمیتوانید کاریکاتوری در تمسخر مقدسات اسلامی بکشید، زیرا واکنش عمومی را در بر دارد. این زنجیره از برخوردها و سیاستگذاریها ممکن است منطقی هم نباشد اما بازخوردی است که یک حکومت از رفتار جامعه دریافت میکند. در انتها امیدواریم با شکلگیری قوانین و مقررات صحیح و شفاف و سعه صدر حاکمیت و مسئولین، شاهد اتفاقاتی از این دست برای خبرنگاران و مجوعههای خبری نباشیم.
۱- کانال تلگرام باشگاه روزنامهنگاران ایران (لینک)
۲- روزنامهنگاری در رسانههای اجتماعی / محمود سلطانآبادی / انتشارات ثانیه / صفحهی: ۱۲۸
۳- گفتگوی اوکتاویا نصر با ناتاشا تاینز (لینک)
۴- روزنامهنگاری در رسانههای اجتماعی / محمود سلطانآبادی / انتشارات ثانیه / صفحهی: ۵۷
۵- روزنامهنگاری در رسانههای اجتماعی / محمود سلطانآبادی / انتشارات ثانیه / صفحهی: ۴۷