تا حالا دقت کردین موقعی که میرین سراغ یه آینه، از بین تمام چیزهایی که میتونه به شما نشون بده، فقط اونی که خودتون بخواین میتونید ببینید ؟ درست مثل داستان سفیدبرفی و آینه جادویی ملکه نادرست ʘ‿ʘ
حالا یه چیز دیگه، موقعی که درباره خودتون فکر میکنید، اونجا چطور؟ اونجا میتونید تمام چیزای موجود رو ببینید، یا فقط چیزایی که میخواین ؟! مثل ملکه نادرست که سفیدبرفی رو زیباترین زن تصور میکرد و آینه هم همون رو تحویلش میداد و بعدش سیب و کوتوله ها و ....
فکر میکنم دیگه تقریبا منظورمو متوجه شدین ... رابطه بین ملکه نادرست و آینه همون رابطه بین هر انسان و اون چیز میزای داخل کلشه ! هر چی دوس دارید صداش کنید، کی‌به‌کیه ؟؟
از خودت چی میخوای ؟ چه چیزایی در مورد تو قراره حسابی بدرخشه ؟ یا اینکه چقدر از این دنیا قراره سهم تو باشه ؟ همش بر میگرده به تصوری که از خودت داری !
این بالایی ها قشنگ بودن، زشتاشم همین داستانه،فرقی نمیکنه، تمامش تو کلته !
تو درباره هدفت ، نقاط ضعف و قوتت و هر چیز دیگه درباره تو وجود داره تصمیم میگیری، انتخاب هات بر اساس تصویری که از خودت داری انجام میشه و آدم هایی رو دور خودت جمع میکنی که به تصوری که از خودت داری واقعیت می‌بخشن !
زیاد نمینویسم ، چون طولانی و خز میشه ¯\_(ツ)_/¯ از قدیم و ندیم گفتن :
" گر در خانه کس است ××××× یک حرف بس است "
پس خودتو و ذهنتو و افکارت رو دستکم نگیر، هر چیزی ازشون برمیاد =)
