رسیده وقت مرگم !؟.
.
میبینم ابر های تیره بالای سرم !
.
اما بادها هستند در خدمتم ....
میگشایم بال هایم را
.
پاره میکنم جهان ابر های تیره را
و ... و ..... وو
.
..
میـــــررررومـــــــــــــــــم
.
..
...
بــــــــــالـــــــــــــــــــــــــاتر
.
..
سر بالا
سینه ستبر
جوری که چشات
بشه همنشین ابر
اون وقت اگه
گریهات گرفت
میگن بارونه
نه اشک های مرد
یادت خوش و خرم
همینا جوشید از چشمه دلم