مصطفی‌ام
مصطفی‌ام
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

یا علی

به امید آمدن وصی فاتح خیبر
به امید آمدن وصی فاتح خیبر

سر می آورد او اگر, ما سرورش را داشتیم
هرچه رو می کرد او, بالاترش را داشتیم

زاهد بی عقل می گفت از عذاب روز حشر
ما گنه کاران، شفیع محشرش را داشتیم

از پیمبر گفت خنده رفت بالاتر که ما؛
هم وصی و هم خودِ پیغمبرش را داشتیم

گفت دین غیر از محبت نیست پس کامل شدیم
چون که از اسلام حُب حیدرش را داشتیم

حُب حیدر که به جای خویش ما با چشم خود
احترام خاک پای قنبرش را داشتیم

گفت از نهج البلاغه, غافل از این بود که
ما حساب خطبه های منبرش را داشتیم

گفت از دُرّ نجف از جایگاه لوکَشَف
او نمی دانست ما انگشترش را داشتیم

گفت و گفت و گفت زاهد, ما محبان اینچنین
با علی از هرکه دم زد بهترش را داشتیم

یا علی
Like a book, you better start from the Beginning
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید