یکی از شاخصترین کتابهای حوزهی کسبوکار، کتاب کار عمیق اثر کال نیوپورت است. او در بخشهای مختلف کتاب خود، با بیانی شیوا و روان، از اهمیت کار عمیق و راهکارهای رسیدن به حداکثر بهرهوری میگوید. به عقیدهی او، تنها راه نجات انسان تکنولوژیزدهی امروز، تمرکز بالا و انجام کار با حداکثر توجه است.
در ادامه خلاصهای از این کتاب را برای شما خواهم گفت.
اینترنت دشمن ما نیست؛ ابزار ماست!
تکنولوژی با شتاب غیرقابل وصفی در حال رشد است. ابزارهای تمرکزگیر، بخش زیادی از ظرفیت فکری و تمرکز ما را به خود مشغول ساختهاند. جذابیت بالا و دسترسی آسان و بیوقفهی انسان به این ابزارها، ارادهی ما را برای نه گفتن به آنها ضعیف کرده است. اکثر ما به محض احساس خستگی، به سوشال مدیا پناه میبریم، حتی اگر نیازمند تمرکز باشیم. زندگی ما به طرز عجیبی با این ابزارها احاطه شده است. از طرفی با حذف کامل آنها از اطراف خود، احساس کمبود و ناکارآمدی خواهیم کرد.
مجهز بودن به مهارتهای تکنولوژیک، یک نیروی کار ساده را به یک کارمند دانشی (knowledge worker) تبدیل میکند. تفاوتی که کارمند دانشی نسبت به نیروی کار ساده دارد، علم به کارگیری ابزار است. یک نیروی کار ساده، به هنگام بروز مشکل به سرعت آن را شناسایی میکند اما به دلیل این که ابزاری در دست ندارد، به کندی قادر به حل مشکل است. در عوض، ابزارهای تکنولوژیک بازوی سوم نیروی کار دانشی است و سرعت او را در حل مسئله بسیار بالا برده است. پس نمیتوان گفت رشد تکنولوژی به طور کلی مضر است؛ بلکه این ماییم که باید روش استفاده از آن را بیاموزیم و درست استفاده کنیم.
موفقترین انسانها چه ویژگیهایی دارند؟
کال نیوپورت در بخشهای مختلفی از کتاب، نام اشخاص موفق را بیان میکند. او زندگی آنها را در دو سطح میکرو (شخصیت شناسی) و ماکرو (رفتارشناسی) مورد بررسی قرار داده است. نتایج مطالعات او نشاندهنده این موضوع است که افراد موفق، دارای ویژگیهای شخصیتی شبیه به افراد عادی اند اما چیزی که سبب تمایز آنها نسبت به بقیه شده، در رفتار و اقدامات آنها قابل جستجو است.
از نظر نیوپورت، این سه گروه از انسانها همواره موفق خواهند بود:
1. کارکنان بسیار ماهر: نیت سیلور، آماردان بزرگ دنیا، کسی که نتایج انتخابات آمریکا را در 49 ایالت درست حدس زد؛ نمونه بارز یک نیروی کار بسیار ماهر (High skill worker) است. چیزی که سبب موفقیت او شده، توانایی به کارگیری ابزار در جهت رسیدن به اهداف خود است. هرچه ابزارهای در دسترس چنین افرادی قدرتمندتر و پیشرفتهتر شوند، جایگاه و ارزش آنها نیز بالاتر خواهد رفت. به نوعی میتوان گفت ابزار، رقیب آنها نیست، رفیق آنهاست.
2. ابر ستارهها: مصداق گروه دوم، هاینمیر هانسن، اعجوبهی برنامه نویسی دنیاست. ابزارهایی همچون نرم افزارهای ارتباط از راه دور، مرزها و محدودیتهای فیزیکی و جغرافیایی را بیمعنا کرده است. هیچ توجیهی وجود ندارد که یک نیروی کار ماهر، صرفا تمام وقت خود را برای یک شرکت خرج کند و کارمند تمام وقت آنجا باشد. super starها یک مکان ارزان برای استقرار انتخاب میکنند و خدمت خود را گران میفروشند.
3. مالکان: نمونهی موفق دیگر، فردی به اسم جان دوئر است. چیزی که سبب موفقیت او شده، سرمایهگذاری کردن بر روی فناوریهای آیندهدار است. ویژگی مثبت این افراد، ریسکپذیری بالا و آینده نگریست.
در عصر جدید، سرمایه حرف اول را میزند و نسبت ارزشمندی نیروی کار به سرمایه پایین آمده است. به طور مثال یک شرکت با 13 کارمند میتواند 1 میلیارد دلار به فروش برسد؛ دقیقا شبیه به اتفاقی که برای شرکت اینستاگرام رخ داد.
با همهی این توضیحات، نمیتوان گفت صرفا همین سه گروه موفق خواهند بود؛ اما میتوان گفت اگر لیستی از موفقترینها تهیه کنیم، قطعا این سه گروه جزء ترندهای آن لیست خواهند بود.
نتیجهی Deep Work چیست؟
کار عمیق به زندگی معنا میبخشد. نیتجهی آن ایدهها و راهکارهای خلاقانه و بدیع است. اگر بتوانیم در مقابل وسوسههای فکری مقابله کنیم و هر زمان که دچار حواسپرتی شدیم، از آن استقبال نکنیم، روحیه تمرکزگرایی را به ذهن آموختهایم. به گفتهی کال نیوپورت انسانهای موفق توانایی این را دارند که حداکثر چهار ساعت از روز و انسانهای تازه کار فقط یک ساعت از روز را به انجام کار عمیق و باکیفیت اختصاص دهند.
چگونه کار عمیق انجام دهیم؟
در بخش دوم کتاب، بعد از اینکه کال نیوپورت اهمیت کار عمیق را بیان کرد، به ارائه راهکارها و تکنیکهای تقویت تمرکز میپردازد. از نظر او تمرکز از جنس عضله است. اگر از آن کار بکشیم، قویتر خواهد شد و برعکس؛ اگر تلاشی برای تقویتش انجام ندهیم، به زودی پیر و از کارافتاده خواهد شد.
· راهکارهای تقویت تمرکز و افزایش کارایی
تعیین زمان اتمام کار: تعیین کردن سررسید برای انجام دادن کارها، روشی عالی برای اجبار خود به اتمام کار در زمان مشخص است. توجه داشته باشید که سررسید را همیشه کمتر از مدت زمان لازم برای انجام درنظر بگیرید. در غیر این صورت، کار به میزانی که زمان به آن اختصاص داده شود به طول خواهد انجامید و ممکن است کاری که یک روز زمان لازم دارد، سه روز از شما وقت بگیرد.
قرار دادن روتین: عمل کردن مداوم به برنامههای از پیش مشخص شده، راهی برای ساختن عادات مثبت و روتین برای زندگی است. سعی کنید روتینها و عادات زندگی خود را برای دوستان و آشنایان بازگو کنید تا آنها نیز مطلع باشند.
تعیین cheat day : همانطور که در اکثر رژیمهای غذایی، پزشک متخصص یک روز را «روز بدون برنامه» یا «آزاد» معرفی میکند، ما نیز باید چند ساعت از هفته یا چند روز از ماه را، روز بدون برنامه و برای انجام کارهای بدون نیاز به تمرکز مشخص کنیم. از این طریق به ذهن میآموزیم که فقط در این بازهی زمانی اجازه دارد از این شاخه به آن شاخه بپرد.
تعیین معیار: معیارها بسته به جنس و مدل کار باهم متفاوتاند. مثلا یک دانشجو ممکن است معیارش تعداد صفحات خوانده شده باشد. چنین فردی بعد از خواندن 20 صفحه از کتاب برای خود زمان استراحت تعیین میکند. دانشجوی دیگر ممکن است معیار زمانی تعیین کند و با خود بگوید بعد 45 دقیقه مطالعه، 5 دقیقه استراحت میکنم. تعیین معیار، برای ذهن، قانون و قاعده مشخص میکند.
سپردن کار به دیگران: اگر در زندگی برخی از نویسندگان دقیق شویم، میبینیم که خیلی از آنها آدرس ایمیل و یا راه برقراری ارتباط با مخاطب ندارند و یا ممکن است آدرس ایمیل شخص دیگری را برای رساندن پیام معرفی کنند. این کار برای بستن مسیر هر عاملیست که ممکن است بخشی از حواس را درگیر خود سازد. پس در زمانی که به تمام قوهی تمرکز خود احتیاج داریم، بهتر است با سپردن بخشی از کارها به دیگران، شرایط محیطی آرام و مطلوبی فراهم کنیم.
استفاده از این راهکارها تا حد زیادی در تقویت قوهی تمرکز موثر خواهد بود. باید توجه داشت که فقط با تمرین و تکرار میتوان انجام کار عمیق را از دانش به مهارت تبدیل کرد. زمانی که بتوانیم بیشتر وقت خود را به انجام کارهایی اختصاص دهیم که حداکثر پتانسیل درونی ما را بالفعل کند، قطعا میزان رضایت از زندگی فردی خود را ارتقا داده ایم.