من اصلا از ویندوز خوشم نمی آید و حتی حسم درباره آن، در حد تنفر است. در این مقاله میخواهم دلایل معنوی و فلسفی خودم را درباره دلیل این حس بگویم.
نرم افزار های آزاد، به انسانیت کاربر احترام میگذارند و نرم افزار را به طور کامل در اختیار او قرار میدهند. ویندوز نرم افزاری انحصاری و غیرآزاد است که این اتفاق یکی از مهمترین دلایل من برای استفاده نکردن از ویندوز است.
بیشتر بخوانید: مزایای نرم افزار آزاد
ویندوز ساخته شرکت مایکروسافت است؛ شرکتی که ایرانی ها - اعم از من و شما - را آدم محسوب نمیکند. عقل حکم میکند که از سیستم عاملی که چنین شرکتی ساخته استفاده نکنم. چرا فقط به سیستم عامل اشاره کردم؟ چون سیستم عامل مهمترین نرم افزار نصب شده روی کامپیوتر است و میتوان گفت که سبک زندگی را مشخص میکند. سبک زندگی من طوری نیست که خودم را به کسی که من را آدم محسوب نمیکند محتاج کنم.
من از عادت خوشم نمی آید. دوست ندارم فقط از یک سیستم عامل خاص استفاده کنم. گاهی که چند روز وقت دارم، سعی میکنم سیستم عامل جدیدی را امتحان کنم؛ اگر راضی بودم، کم کم به آن مهاجرت کنم. شاید بعد از چند سال که سیستم های عامل زیادی را امتحان کردم، بهترینشان را انتخاب کنم و تا آخر با آن بمانم.
وقتی از یک نرم افزار حتی به صورت کرک شده استفاده کنم، به پیشرفت سازنده آن کمک کرده ام. این قضیه به خودی خود مشکلی ندارد ولی مشکل از آنجایی آغاز میشود که مایکروسافت ما را تحریم کرده. این یعنی دشمنی. وقتی به پیشرفت دشمنم کمک کنم، یعنی در جبهه دشمن بازی کرده ام. در این باب بهتر است این را نیز بگویم که تیم سازنده سیستم عاملی مثل اوبونتو، ایرانی ها را نیز مثل خودشان میبینند و با آن ها بسیار رفتار مناسبی دارند.
این قضیه کمی به موضوع اول مربوط است. من نمی دانم ویندوز چه اطلاعاتی از من را برداشته و برای خود استفاده میکند. درست است که اولِ نصب، اطلاعاتی که مجاز به استفاده است را میپرسد، ولی من از کجا بفهمم که فقط از اطلاعاتی که من اجازه دادم، استفاده خواهد شد؟
فعلاً دلایل بالا، دلایل معنوی-فلسفی من برای استفاده نکردن از ویندوز هستند. شاید در آینده این پست را آپدیت کردم و دلایلی به آن افزودم.
نظر شما درباره این دلایل چیست؟
منبع تصاویر: Unsplash