
داستان چیه؟ داستان از این قرارهکه تصمیم گرفتم یهویی یه راهنما منتشر کنمکه با استفاده از اون، اگر تو یه مرکز ارائه خدمات فنی (بیشتر سختافزار) کار میکنید گند بزنید! قبلاز شروع، چندتا نکتهرو گوشزد میکنم: تو زمان نگارش این نوشته، نزدیکبه چهارسال هستکه تو یه مرکز اراِئه خدمات فنی کار میکنم؛ اما این کار، قبلتر شغل اصلی من نبوده. تو اینمدت که مشغول بودم، شهرستان و همیشه کنار برادر بزرگترم بودم؛ نتیجه؟ شرایط کاری، اثربخشی تجربههام تو این مسیر و نحوهی تعامل و ارتباط برقرارکردنهاتون شدیدا بستگی داره به جغرافیا و بافت اجتماعی-فرهنگیکه توش حضور دارید؛ ممکنه اصلا پیشنیازهای لازمرو نداشته باشید یا تو اجراشون بهمشکل بخورید. چیکار میشه کرد؟ هیچی! سعی کنید تو مسیرتون بمونید، به آواز قلبتون گوش بدید و سازگاریرو تمرین کنید و از همه مهمتر! لطفا گند نزنید.
یهسری اطلاعات کلی و روشهای ارتباطی از مشتریهاتون تهیه کنید؛ نیازی نیست این اطلاعات تو حدواندازهی اطلاعات دموگرافیک تو پرسشنامهها باشن. برای اینکه حساب کار دستتون بیاد (و همینطور با اهمیت و ماهیت اطلاعات جمعیتشناختی آشنا بشین) پیشنهاد میکنم به وبلاگ پرسلاین سر بزنین. این اطلاعات خیلی جاها بهکار میآن مخصوصا زمانیکه مشغول نوشتن نقشهی راه برای تبلیغ کسبوکارتون هستین؛ همینطور یه دید خیلی کلی از نیازها، چالشها و مسئولیتهاتون بهشما میده که خب، بهخودیِ خود مهم و ارزشمنده. مشتریِ امروزتون میتونه، مشتری فرداتون باشه؛ بهشرطیکه حداقل یه مسیر و راه ارتباطی بینتون باقیمونده باشه.

یهسری اطلاعات کامل و جامعاز مشتریهای وفادارتون تهیه کنید؛ این اطلاعات شدیدا ارزشمنده، چرا؟ چون دقیقا مُنعکسکنندهی ویژگیها و نقاط مثبت/منفی کسبوکارتون و از اون مهمتر تاحدودی بیانگر اخلاق سازمانی (ارزشها و اصول) شماست. تصور کنین مشتریهای وفادارتون، یهسری افراد منظم و بهقولی On-Time هستن؛ میشه راحت حدس زد تو زمانبندی و تحویل بهموقع محصولات عالی عمل کردین. اگر شما جنگجو باشین، اطلاعات کامل و جامع از مشتریهای وفادارتون بهاین سوالات شما پاسخ میده: چرا، چهطور و با چه اسلحهای بجنگم؟ یکیاز هدفهای کمپینهای تبلیغاتی (و کلا فعالیتهای تبلیغاتی) افزایش آگاهی از برند هست؛ تو این راه و برای رسیدن بهاین هدف، علاوهبر داشتن ایمیل، شمارهی تماس مشتریها و روابط عمومی خوب، رسیدنبه شناخت کلی از ویژگیهای مشتریهای عمدهتون، از نون شبهم واجبتره!
حجم اطلاعاتیکه همون اول کار باهاش برخورد میکنین، خیلی زیاده .. خیلی! انواع قطعات و کاربرد تکتکشون، نحوهی کارکرد خودشون، ریزهکاری، فوتوفنها، اطلاعات مشتری و زمانبندیها. برای اینکه گیج یا اسیر فراموشی نشین اطلاعاترو دستهبندی، خلاصه و مرتبا تو ذهنتون مرور کنین؛ اصول و نکات کلیدیرو هم همیشه، نزدیک چشمهاتون داشته باشین. برای نشانهگذاری و مرتبکردن قطعاتهم استفادهاز فایل کشویی و برچسبهای کاغذی، کار رو براتون در میآره.

حواستون به زمانبندیها و تعطیلات باشه؛ میپرسین چرا؟ چون رویدادها، تعطیلات و مناسبتها مستقیما روی زمانبندی تحویل محصولات تاثیر میزارن. از طرفی، رویدادها، تعطیلات و مناسبتهای مرتبط فرصت خیلی خوبی برای تولید محتوا هستن. شایدم ایدهی بدی نباشه تو یکیاز این روزها بهخودتون استراحت بدید. برای پیدا کردن مناسبتهای مرتبط داخلی و خارجی (تقویم محتوایی) خودم از سایت نوینهاب و تقویم دستیار استفاده میکنم.
از ظرفیت دنیای دیجیتالیمون برای افزایش فروش، ارائهی خدمات و تبلیغ کارآمد و هدفمند غافل نشین. از شبکههای اجتماعیتون میتونین برای تعامل، بهبود حس وفاداری، افزایش رضایت مشتریها و افزایش اعتبار برند و کسبوکارتون استفاده کنین. اهمیت دنیای دیجیتال خیلی وقتهکه برای همهمون روشن شده، منم دلم نمیخواد با تکرار مکررات خودمرو خسته کنم :دی همون اول کار، برای اینکه مشتریهامون راحتتر پیدامون کنن، موقعیت مکانیمون رو تو گوگل مپ، نشان و بلد ثبت کردیم؛ اگر میخوایین با فرآیند ثبت موقعیت مکانی تو گوگل مپ آشنا بشین، به وبسایت زومیت سر بزنین.
خیلیهم مهم نیست ساده باشه؛ مهم اینهکه کاربردی و دسترسپذیر باشه. یهسیستم حسابداری نقش قلب کسبوکارتونرو داره و خیلی مهم هستکه اطلاعات (مجموع درآمدها - مجموع هزینهها = با سود) داخل این سیستم مرتب و منظم مرتبشده باشه. پیشنهاد میکنم دفترهای جداگونهای برای مجموع درآمد و مجموع هزینهها داشته باشین، تفکیک هزینهها به دو دستهی ثابت (اجارهی مغازه) و متغیر (خرید قطعات) ایدهی جالبیهکه پیادهسازیش باعث سازماندهی امور مالی و بهقولی دخلوخرجهاتون میشه.
حواستون به انباریتون باشه؛ راستشرو بخوایین یکیاز مشکلاتیکه ما همیشه، باهاش دستوپنجه نرم میکنیم، بررسی مرتب موجودیها و موارد باقیمونده داخل انباره. زیاد پیش میآد که (حداقل برای ما) موارد باقیمونده داخل انبار، شامل مواردی میشه که توسط مشتری فراموش شده، مشتریمون سفر طولانیمدتِ خارجاز کشور رفته یا بهخاطر مشکلات مالی یا خانوادگی، دیگه قادر به دریافت محصول نیست. اطلاعرسانیهای بهموقع، مشخصکردن زمانبندی تحویل، تخمین هزینهی نهایی خدمات، تهیهی اطلاعات ارتباطی و هویتی و یکیاز این آگهیهای طنز «نسیه مُرد»، بهتون تو مدیریت شرایط کمک میکنه.
کار تعمیرات میتونه خستهکننده و حوصلهسربر باشه؛ مخصوصا اوایلکه بیشتر تماشاگر هستین، قسمت بزرگیاز پاسخهاتون (راستشرو بخوایین %۱۰۰) به نگرانیها و دغدغهی مشتریها شامل «نمیدونم» یا «اطلاعی ندارم» میشه، آخر داستانهم با غُرغُر، تحویل یهلبخند خُشکِ مصنوعی و خداحافظیِ سرد تموم میشه! فشار کاری، برنامهریزی، استرسهای روزمره، ارزش مادی دستگاهها، اجاره و ... همهوهمه دستبهدست هم دادن تا همهچیز همینقدر رو اعصاب باشه. حس میکنم تو اینشرایط سخت، یهکوچولو شوخطبعی و خنده میتونه مثل نوشدارو عمل کنه؛ بهشرطیکه بعداز مرگ سهراب نباشه. صداقت و پاکیرو هرگز فراموش نکنید .. باور دارمکه بعداز چندینوچند سال حضور تو بازار هیچ سرمایهای ارزشمندتر از نام نیک براتون باقی نمیمونه، سرمایهایکه باهاش میتونین بعداز هر شکست، مثل ققنوس از خاکستر و جاییکه نشستین بلند شید.
میگنکه: خستگیِ نوشتن با لذتِ شنیدن از بین میره؛ حالا، نظر شما چیه؟ مشتاق شنیدن نظرات و تجربیاتتون هستم.