ویرگول
ورودثبت نام
رضوان عبدالی
رضوان عبدالیدانشجوی ارشد حقوق تجارت بین الملل علاقه مند به سیاست🤍
رضوان عبدالی
رضوان عبدالی
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

امنیت ملی ، بدون بازسازی گفتمان ملی؟

رضوان عبدالی

در دوره‌ای که جمهوری اسلامی زیر بار فشردگی بی‌سابقه تهدیدات بیرونی و گسست‌های درونی، همچون میخ آهنینی فرو رفته، بازگشت علی لاریجانی به یکی از کلیدی‌ترین کرسی‌های حکمرانی، یعنی دبیری شورای عالی امنیت ملی، بیش از آنکه تجدید حیات قدرت باشد، فریادی است از ضرورت بازآرایی عقلانی برای مدیریت بحران‌های انباشته.

۱. بازگشتِ تکنوکرات محافظه‌کار

لاریجانی، فرزند خالص نسل تکنوکرات‌های محافظه‌کار جمهوری اسلامی‌ است؛ نسلی که به‌جای خیزش گفتمانی، مهندسی فرایند را ترجیح می‌دهد. اگر در دوران بحران، ساختار سیاسی به‌دنبال «رهبر تحول» نیست، دست‌کم نیاز به «مدیر بحران‌فهم» دارد؛ کسی که هم منطق قدرت را بشناسد و هم زبان چانه‌زنی را بداند.

لاریجانی در جایگاه رئیس سابق مجلس، مدیر صداوسیما، نماینده‌ی رهبری در شورای عالی امنیت ملی و عضوی دیرپای در نهادهای تصمیم‌ساز، همواره در لایه‌های میانیِ عقلانیت امنیتی حضور داشته است. حضور دوباره‌ی او، بازگشت عقلِ محتاط است؛ نه از سر شوق تحول، بلکه از سر اضطرار برای مهار بحران.

۲. امنیت مدرن، فقط مرز نیست

امروز، امنیت ملی دیگر معادل حفاظت از مرزها نیست. از حکمرانی دیجیتال گرفته تا اقتصاد درهم‌تنیده‌ی جهانی، از مشروعیت درون‌زای اجتماعی تا دیپلماسی هوشمند در فضای افکار عمومی جهانی، همه در تعریف «امنیت» شریک‌اند.

در دوران چندلایه‌ی تهدید، کسی باید در رأس شورای عالی امنیت ملی باشد که «امنیت» را نه صرفاً در زبان نظامی، بلکه در قاموس سیاست، اجتماع و دیپلماسی ترجمه کند. تجربه‌ی سیاسی لاریجانی، اگرچه انتقادات جدی به‌دنبال داشته، اما از نظر کارکردی او را به یکی از معدود چهره‌های در دسترس برای چنین کارویژه‌ای بدل کرده است.

۳. قدرتِ تکنوکراسی، ضعفِ گفتمان

نقطه‌ی قوت لاریجانی، هم‌زمان بزرگ‌ترین نقد به او نیز هست: او از جنس فریاد و شعار نیست. به جای میدان‌داری، به چانه‌زنی در سایه خو گرفته است. او بحران را می‌فهمد، اما کمتر توانسته گفتمانی برانگیزد که مردم را با خود همراه کند.

لاریجانی شاید بتواند «ثبات» بیاورد، اما تجربه‌ی گذشته نشان داده که در مواجهه با مطالبات شفاف‌سازی، عدالت‌محوری و مشارکت‌جویی، چندان جسور نبوده است.

او بیشتر یک ناظر ساختار است تا محرک تحول. و این، دقیقاً همان جایی‌ست که سایه‌ی تردید بر کارآمدی انتصاب او می‌افتد.

۴. نخبگان، بی‌اعتماد به گسست

واکنش نخبگان سیاسی به این انتصاب، بیش از آن‌که مخالفت با شخص باشد، نشانه‌ای از بی‌اعتمادی به الگوی بازتولید درونی قدرت است. لاریجانی نه فساد مالی دارد، نه افراطی بوده، نه در مواضعش هیجان‌زده عمل کرده؛ اما همین وجهِ محافظه‌کاری، برای نسلی که به‌دنبال گسست با وضع موجود است، نگران‌کننده است.

بازگشت چهره‌های قدیمی، اگر بدون تحول در محتوا، فرم و هدف باشد، تنها تداعی‌گر چرخش قدرت در مدار بسته‌ی بی‌اعتمادکننده خواهد بود. مردم، بیش از آن‌که چهره‌ی جدید بخواهند، صداقت در نیت و جسارت در اقدام می‌طلبند.

و در پایان

انتخاب علی لاریجانی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، انتخابی‌ست عقلانی در زمان اضطرار. اما عقلانیت بدون چشم‌انداز، تنها بحران را منجمد می‌کند، نه حل. او اگر بخواهد به پروژه‌ی بازآفرینی امنیت در عصر بحران کمک کند، باید از عقلانیت تکنوکراتیک به رهبر مشارکت‌طلب بدل شود؛ نه صرفاً در تحلیل، بلکه در اقدام.

امنیت ملی، در قرن بیست‌ویکم، بدون بازسازی گفتمان ملی ممکن نیست. اگر نظام سیاسی نتواند اعتماد عمومی را بازسازی کند، هیچ عقلانیتی نخواهد توانست دوام امنیت را تضمین کند.

در دورانی که نظم از هم پاشیده، تنها آن مدیری خواهد توانست امنیت را بازآفرینی کند، که نه صرفاً مهندس وضع موجود، که معمار اعتماد دوباره باشد.

امنیت ملیشورای عالی امنیت ملیعلی لاریجانیامنیت
۱
۰
رضوان عبدالی
رضوان عبدالی
دانشجوی ارشد حقوق تجارت بین الملل علاقه مند به سیاست🤍
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید