خرمشهر | سرزمینی که آزاد شد، اما توسعه نیافت
رضوان عبدالی
سوم خرداد، فراتر از یک پیروزی نظامی، لحظهای تاریخی است که ملت ایران توانست بهرغم شکافهای درونی و ضعفهای ساختاری، در برابر تجاوز، دست به خلق یک معجزه بزند. اما پرسش اینجاست: چرا ما در بازسازی خرمشهر همان اندازه موفق نبودیم که در آزادسازیاش؟ چرا شهری که روزی نماد وحدت ملی بود، امروز به یکی از نمادهای توسعهنیافتگی و انباشت تبعیض بدل شده است؟
خرمشهر، از زاویه دید اجتماعی، آینهای است از شکاف مزمن میان مرکز و پیرامون.
شهری مرزی، با هویتی عربی-ایرانی، که در تمام دهههای پس از جنگ، کمتر در اولویت سیاستگذاریهای توسعهمحور قرار گرفت. حاشیهنشینی، بیکاری گسترده، مهاجرت نخبگان و تخریب مستمر زیرساختها، بخشهایی از سرنوشت تراژیک این شهر است که با وجود حضور در مرکز خاطرهی جمعی ملی، در حاشیهی نظام اجرایی باقی مانده.
از منظر سیاسی، خرمشهر سندی است بر یک موفقیت مقطعی و یک شکست بلندمدت.
ما در روزگاری بحرانی توانستیم اجماع ملی، انسجام نظامی و اعتماد اجتماعی را بر محور دفاع از سرزمین بهدست آوریم، اما نتوانستیم همین مدل را در دوران صلح و بازسازی بازتولید کنیم. خرمشهر تبدیل شد به «روایت پیروزی»، نه به «نمونهی حکمرانی». سال به سال مراسم سوم خرداد پررنگتر شد، اما سهم خرمشهر از نظام بودجهای و نظام تصمیمگیری کمرنگتر. به عبارتی، خرمشهر هر سال در خاطره ما آزاد میشود، اما در واقعیت، همچنان اسیر تصمیمهای ناعادلانه و نگاههای مرکزگرایانه است.
خرمشهر یک اسم نیست، یک مسأله است.
مسألهی رابطهی تهران با حاشیه؛ رابطهی دولت با جامعههای فرهنگی متنوع ؛ رابطهی سیاست با مردم. خرمشهر، یادآور این واقعیت است که امنیت ملی بدون توسعهی پایدار، یک پیروزی توخالی است. و در جهانی که امنیت دیگر فقط با توپ و تانک تعریف نمیشود، بازسازی سرمایهی اجتماعی خرمشهر، یعنی ترمیم یک نقطهی حیاتی از بدن ایران.
ما در خرمشهر آزمون ایثار را با سربلندی پشت سر گذاشتیم، اما هنوز در آزمون عدالت، آبادانی و همزیستی، مردودیم.
خرمشهر نشان داد که ملت میتواند در لحظات بحرانی، ظرفیت همبستگی و فداکاری را به اوج برساند؛ اما پس از جنگ، آنچه غایب ماند، توانایی نهادهای حکمرانی در تبدیل این سرمایهی اجتماعی به یک الگوی پایدار توسعه، عدالت و مشارکت بود.
سوم خرداد، روزی برای ادای احترام به شهامت و ایثار است، اما باید به روزی برای بازاندیشی در عدالت فضایی، توازن منطقهای و اعتمادسازی مجدد میان مرکز و پیرامون بدل شود.