پیش بینی احمدینژاد؛ تحقق واترلوی آمریکا
رضوان عبدالی
بازگشت #ترامپ به صحنه قدرت در 2025، آن هم پس از آنکه در 2020 با شکست مواجه شد، تنها یک تصادف تاریخی نیست؛ بلکه بازتابی از تقلای واپسین یک #امپراتوری_آمریکا است که در گرداب سقوط، آخرین دستوپاهایش را میزند. گویی تاریخ، بار دیگر خود را تکرار میکند: #روم، #بریتانیا، #امپراتوری_عثمانی، #شوروی و اکنون #آمریکا. تمدنهایی که در اوج قدرت، خود را جاودانه میپنداشتند، اما به محض آنکه در سراشیبی قرار گرفتند، هر دستوپا زدن برای بازگشت به گذشته، زخمهای عمیقتری بر پیکر خود باقی گذاشت.
ترامپ در 2016 با شعار «اول آمریکا» بر مسند قدرت نشست، گویی که قرار بود سکان کشتی سرگردانی را به دست گیرد که در توفان جهانیشدن، هویت خود را از دست داده بود. اما آمریکا، همانند #اسکندر در واپسین روزهایش، با هر ضربهای که برای حفظ تاج و تخت وارد میکند، زخمهای عمیقتری بر پیکر خود باقی میگذارد. شکست ترامپ در 2020، تنها توقفی موقت در مسیر فرسایش بود، نه نقطه پایانی بر آن. بازگشت او در 2024، نه نشانهای از پیروزی، که گواهی است بر استیصال؛ دموکراسیای که دیگر نمیتواند رهبران جدیدی به صحنه بیاورد، به ناچار، گذشتهای را که خود رد کرده بود، دوباره احضار میکند.
اگر تاریخ را ورق بزنیم، شوروی نمونهای نزدیک از همین الگوی سقوط است. در دهههای پایانی خود، شوروی درگیر بحرانهای داخلی، ناکارآمدی اقتصادی و جنگهای نیابتی شد که سرانجام به فروپاشی آن انجامید. سیاستهای واپسگرایانه، تلاش برای کنترل فضاهای از دست رفته و دست زدن به راهبردهای پرخطر، در نهایت، جز تسریع فروپاشی نتیجهای نداشت. #گورباچف کوشید با اصلاحات درونی، روند سقوط را کند کند، اما در واقع، سیستم چنان فرسوده بود که دیگر نجاتی برای آن متصور نبود. آیا ترامپ، که اکنون نماد یک سیاست واپسگرایانه در آمریکاست، نقش گورباچفِ امپراتوری آمریکا را ایفا خواهد کرد؟
ترامپ که روزی خود را منادی مقابله با جنگهای بیپایان معرفی میکرد، اکنون درگیر #یمن است و سایه جنگ را به سوی #عراق و #ایران میکشاند. چهرهای که زمانی مخالف مداخلات نظامی بود، حالا مشعلی بر دست دارد و جهان را در آتش آشوبی میسوزاند که هیچکس دیگر خواهان آن نیست. اما این جنگها، نه برای گسترش نفوذ، بلکه برای پنهان کردن زوال درونی آمریکا شکل گرفتهاند. در همین حال، موجی از مخالفتهای عمومی در داخل آمریکا و سراسر جهان علیه سیاستهای جنگطلبانه در حال شکلگیری است. مردم دیگر حاضر نیستند هزینه جنگهایی را بپردازند که تنها در راستای جاهطلبیهای قدرتهای بزرگ است. تظاهرات، جنبشهای صلحطلبانه و رسانههای مستقل، روایتی متفاوت از این درگیریها ارائه میدهند. اکنون جامعه آمریکا دوقطبی شده است؛ یک سوی آن امپریالیستهای جنگطلب و سوی دیگر، شهروندانی که دیگر حاضر به پرداخت هزینههای جنگهای بیپایان نیستند.
شاید همین جاست که سخنان #احمدی_نژاد در 2017 معنا پیدا میکند: "مرزهایی که بین انسانها فاصله انداختهاند، در حال فروپاشیاند." آمریکا، که خود روزگاری مدعی ساختن مرزهای جدید بود، اکنون با جنگافروزیهایش در حال تخریب مشروعیت خویش است. احمدی_نژاد زمانی گفت که ترامپ آخرین رئیسجمهور یک #امپراتوری_درحال_زوال است. این سخن، شاید در آن زمان جسورانه به نظر میرسید، اما اکنون بیشتر از هر زمان دیگری طنین واقعیت دارد. او سقوط آمریکا را نه بهعنوان یک اتفاق، بلکه بهعنوان یک روند تاریخی اجتنابناپذیر پیشبینی کرده بود، و امروز، نشانههای این پیشبینی آشکارتر از همیشه نمایان شده است.
امپراتوری روم، پیش از فروپاشی، درگیر جنگهای داخلی و خارجی شد، هر قیصری که میآمد، بیشتر از قبلی در فساد و جنگ غرق میشد. بریتانیا، زمانی که دیگر توانایی اداره مستعمراتش را نداشت، به جنگهای فرسایشی در #هند، #خاورمیانه و #آفریقا روی آورد. شوروی نیز، در واپسین دهههای خود، درگیر جنگهای نیابتی و بحرانهای اقتصادی شد که به تجزیه آن انجامید. اکنون نوبت آمریکاست، که برای حفظ سلطه خود، به آخرین ابزارش متوسل شده: جنگ. اما اینبار، در برابر این امپراتوری، موجی از آگاهی و مقاومت مردمی قرار گرفته است که نمیخواهند تاریخ بار دیگر در خون و آتش تکرار شود.
اما در این میان، موقعیت #اسرائیل و #عربستان_سعودی به عنوان مهرههای کلیدی در سیاستهای #ترامپ اهمیت زیادی پیدا کرده است. اسرائیل که از حمایتهای بیچونوچرای ترامپ بهرهمند شده، اکنون میتواند نقش یک شریک راهبردی در طراحی سیاستهای منطقهای آمریکا را ایفا کند. اما همانطور که در گذشته شاهد بودیم، زمانی که #امپراتوریها سقوط میکنند، نخستین قربانیان همپیمانان کوچکتر آنها هستند. اسرائیل و #عربستان، هرچند به عنوان متحدان اصلی آمریکا در منطقه ظاهر شدهاند، اما در شرایط بحران ممکن است تحت فشار قرار گیرند.
اسرائیل که سیاستهای تهاجمیاش را با پشتیبانی آمریکا پیش میبرد، ممکن است در صورت کاهش نفوذ آمریکا، خود را در موقعیت انزوای جهانی بیابد. عربستان سعودی، که به عنوان یکی از قطبهای مذاکرات خاورمیانه در حال شکلگیری است، نیز با بحرانهای داخلی و تهدیدات جدیدی روبهرو خواهد شد.
ترامپ، در حالی که سعی دارد با استفاده از روابطش با اسرائیل و عربستان سعودی نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، باید بپذیرد که این بازیهای ژئوپلیتیکی ممکن است به هزینههایی برای آمریکا و حتی متحدانش منجر شود. همانطور که تاریخ نشان داده، قدرت های بزرگ در واپسین روزهای خود به سیاستهای پرخطر و جنگافروزیهای بیهدف روی میآورند. ترامپ، با تکیه بر همین سیاستها، ممکن است تلاش کند آمریکا را در کانون قدرت جهانی نگه دارد، اما در حقیقت این سیاستها بیشتر به تسریع روند سقوط امپراتوری آمریکایی کمک خواهند کرد.
در 1815، #ناپلئون از تبعید در #البه بازگشت و بار دیگر تاج پادشاهی را بر سر گذاشت. اما این بازگشت، نه آغاز یک دوران جدید، که تنها مقدمهای برای شکست #واترلو بود.
آیا بازگشت ترامپ هم، نه نشانهای از احیای قدرت آمریکا، بلکه گامی بهسوی یک نقطه عطف تاریخی است؟
تاریخ نشان داده که #قدرتهای_بزرگ، در دورههای بحرانی، یا با اصلاحات واقعی، مسیر خود را تغییر دادهاند، یا با اصرار بر روشهای قدیمی، راه سقوط را هموار کردهاند.
انتخاب با #آمریکا ست.