Rogh_Z
Rogh_Z
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

ادقام احساس?

یادش بخیر?
یادش بخیر?

من دلتنگ شدم
دوست دارم دوباره تجربه کنم؛ زنگ ورزش بارون میزنه و همه موندن توی کلاس ،یه عده دور هم جمع شدن برای بازی،یه سریا حرف میزنن، تک و توکی درس میخونن، و من کنار پنجره سرم رو روی دستم گذاشتم و به قطره‌های بارون روی شیشهٔ پنجره نگاه می‌کنم،صدای مبهم کلاس با صدای تیزوتند رعد و برق و بارون یه ملودی سرشار از آرامش در مغزم ایجاد کرده. احساس می‌کنم زمان همینجا متوقف شده.
‏چقدر دلم تنگ شده برا اون موقع ها...کاش می‌شد دوباره تجربه کرد خنده‌های از ته دل و خوشی های ساده . یه گوشه حیاط دور هم جمع می‌شدیم و از زمین و زمان حرف می‌زدیم،گاهی بازی می‌کردیم و خلاصه هر چه بود بی دغدغه و مشغله بود.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید