ویرگول
ورودثبت نام
رُهــام
رُهــام
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

دنیا و زندگی (یادداشتی بی‌نهایت کوتاه)

یک پیشنهاد: هدفون زده، صدا را بالا برده، و همزمان با موزیک متن را بخوانید :)
نوازنده: نازنین طهرانی

و به راستی چه سوال و جواب سختی است عاشقی.
متر و معیار زندگی از دست خارج میشود وقتی می‌نشینید و معشوق را تماشا می‌کنید. البته جمله نیاز به اصلاح دارد: معشوق خود زندگیست و تعیین کننده معیارش هم فقط اوست.
ملال آور است دنیا، بی‌نهایت. تفریحش رنج دادن و کتک زدن ماست. اما چاره چیست؟ چرخ گردان کارش را می‌کند و ما هم کتکش را می‌خوریم، هر لحظه و هر ثانیه. ولی به نظر یه کاری می‌شود کرد. می‌شود ایستاد و مردانه چک خورد، می‌شود گریه کرد ولی با سر بالا گریه کرد، می‌شود حتی گاهی از رنج ناله کرد ولی هرگز زانو نزد.
آری دنیا شکنجه‌گاه بزرگی است ولی زندگی از راه می‌رسد. زندگی می‌آید و رنج را می‌کاهد. رنج را از شما می‌گیرد و به جان می‌خرد، دلش نمی‌آید تنها رنج بکشید. می‌آید و خودش را سپر میکند. می‌آید و فریاد میزند و دنیا را با تمام غرورش لگدمال میکند و انسان را از این پوچی مطلقش فراری میدهد.
البته گاهی هم زندگی بر رنج هایمان اضافه می‌کند ولی چه خوش رنجی است، رنجش. رنجش درمان دنیا است.
رنج او، رنج دنیا را شکست می‌دهد، و در مبارزه‌ای قلبش را از سینه بیرون می‌کشد. و به راستی زیبا گفت حافظ:

بس تجربه کردیم در این دیرِ مکافات / با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
دنیازندگیعشقمعشوقچه کنیم؟
مرا ببر به سکوتت، به رخوتت، به هبوطت / مرا شریک خودت کن، در آنچه سود ندارد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید