ویرگول
ورودثبت نام
رقیه احمدی
رقیه احمدی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

جنگ چهره‌ی زنانه ندارد، یه روایت متفاوته از جنگ جهانی.

همیشه وقتی به جنگ فکر می‌کنیم تصویر مردهای تفنگ‌به‌دست به ذهنمون میاد، هر خاطره‌ای هم از خط مقدم جنگ‌ها شنیدیم همیشه از زبون مردها بوده. ولی این کتاب دید تازه‌ای به این مقوله داره.

خانم سوتلانا آلکسیویچ این کتاب رو بر اساس مصاحبه‌ای که با خانم‌های حاضر در جنگ جهانی دوم انجام دادن نوشتن. صحبت‌های خانم‌هایی که توی جنگ حضور داشتن به شکل مکتوب در اومده و در کنار هم قرار گرفته و نتیجه‌ش شده کتابی که به ما کمک می‌کنه جنگ رو از چندین زاویه‌ی دید ببینیم و باهاش آشناتر بشیم.

روند کتاب واقعا جذابه و طوریه که مخاطب رو با خودش همراه می‌کنه.

خانم آلکسیویچ توی مقدمه اشاره می‌کنن که این کتاب رو من نمی‌نویسم، این کتاب از زبون خود افراد حاضر در جنگه و من فقط جمع‌آوری کردم، پس طبیعیه که با لحن‌های مختلفی روبه‌رو بشید؛ همین قضیه هم جذابیت خاصی به کتاب بخشیده.

جنگ چهره‌ی زنانه ندارد از دخترهایی صحبت می‌کنه که زندگی خوب و خوشی داشتن و شاد بودن، ولی با شروع جنگ مجبور شدن به جنگ برن، بعضی‌ها به‌خاطر این که از گرسنگی نمی‌رن و توی جبهه بتونن غذای مناسب بخورن، بعضی‌ها چون می‌خواستن به اندازه‌ی پسرا توی دفاع از کشورشون سهیم باشن!

نقش‌های مختلفی از بانوان می‌بینیم، این‌طور نیست که همه کارهای تدارکاتی مثل آشپزی یا کارهای مرتبط با پزشکی انجام بدن، اونا رزمنده و فرمانده هم می‌شدن و حتی مدال می‌گرفتن، ولی تا مدت‌ها مجبور بودن لباس‌های مردونه بپوشن چون یونیفرم نظامی زنونه هنوز تولید نشده بود :)

کار دیگه‌ای هم توی این کتاب وجود داره که هرچند خیلی به‌صورت پررنگ بهش پرداخته نشده، ولی اشاره‌هایی بهش شده... اون هم به قول یکی از راوی‌ها، "کارهای زنانه" هست.. طوری که از این دخترها استفاده می‌شد و بعضا حتی این خدمات‌دهی جنسی رو به‌نوعی وظیفه‌ی خودشون می‌دونستن واقعا دردناکه. چه دخترهایی که اون‌جا با فرمانده‌شون روابط عاشقانه برقرار کردن و بعد از اتمام جنگ، فرمانده برگشت پیش زن و بچه‌هاش و اون دختر رو با یه بچه رها کرد. این قضایا واقعا دردناکه و دردناک‌تر از اون دنیاییه که این دخترها بعد از جنگ به خودشون دیدن.

دنیای بعد از جنگ جهانی خیلی به این دخترها بد کرد. تصور دختری که توی شاداب‌ترین روزهای عمرش خونه رو ترک کرده و حالا بعد از چند سال خسته و شکسته به شهرشون برمی‌گرده و با صحنه‌ها و مناظر و رفتارهایی مواجه می‌شه که تصورش رو هم نمی‌کرده باعث شده خیلی از این دخترها باقی عمرشون رو با سختی بگذرونن. خیلی از اون‌ها هرگز ازدواج نکردن، چون جنگ ظرافت‌های دخترونه رو ازشون گرفت و هیچ مردی دلش نمی‌خواست با زنی که زن نیست ازدواج کنه.

البته که خوندن تمام این قضایا با تمام جزئیاتشون از زبان خود این کهنه‌سربازها لطف دیگه‌ای داره. با خوندن صحبت‌هاشون آدم احساس می‌کنه داره تمام وقایع اون دوره‌ی تاریخی رو از نگاه یه زن می‌بینه، یه زن با تمام ظرافت‌ها و لطافت‌هایی که حتی جنگ هم نمی‌تونه همه‌ش رو ازش بگیره چون حتی توی میدون جنگ هم بودن مردهایی که وقتی دخترها می‌خواستن به خودشون برسن و بخونن و کارای دخترونه بکنن ازشون حمایت کنن.

این کتاب درمورد جنگه، ولی خوندنش با وجود غم داشتن، افسرده کننده نیست؛ چون چهره‌ی خشن مردونه نداره، بلکه ما رو با چهره‌ی حساس دخترونه‌ش آشنا می‌کنه.

برای اثبات عالی بودن این کتاب همین بس که سال ۲۰۱۵ نوبل ادبیات گرفته و همین باعث شد که بتونم برای چالش تیر ماه طاقچه، ازش بنویسم و توی ذهنم مرورش کنم.

جنگ جهانیکتابچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید