فکر کردن و نوشتن دربارهی فیلترینگ فقط عصبانیام میکند. کسی دست سنگینش را میگذارد روی دهانم و فشار میدهد. من لگد میزنم و تقلا میکنم نفس بکشم. پا کوبیدنم برای رهایی خسته و فرسودهام میکند. دست متجاوز دهانم را فشار میدهد، چشمم را میبندد و جیبهایم را خالی میکند. بله یک زن عصبانی اینجاست…
ما قربانی نتایج تصمیماتی هستیم که در غیابمان گرفته میشود. قانونهای ناگهانی تصویب میشوند و پشت سرشان تبصرهها و تکملهها میآیند. درهایی بسته میشوند و راههای در رویی باز میشوند. یک روز از خواب بیدار میشوی و میبینی کاری معمولی که روزانه انجامش میدادی، جرمانگاری شده و تو به این ترتیب از امروز تحت پیگرد قانونی هستی. یک سال پیش به استاد راهنمایم ایمیل زدم و از او خواستم برایم یک توصیهنامه بنویسد. قبول کرد اما گفت نامه را در پیامرسان ایتا میفرستد. گفت تلگرام و واتساپ ندارد. اصرار کردم که برایم ایمیل کند یا بگذارد در دفترش بروم حضوری تحویل بگیرم. گفت نمیشود. احساس بدی داشتم. برای هرکسی میشناختم ماجرا را تعریف کردم و گفتم حالا من در ایتا یک حساب کاربری دارم که تا ابد پاک هم نمیشود. من آن توصیهنامه را استفاده نکردم. نه به خاطر اینکه نصب ایتا را بهم تحمیل کرده بود، بهخاطر اینکه آنقدر دیر برایم فرستادش که دیگر به کارم نمیآمد. فقط با لجی کودکانه با خودم آرزو کردم ای کاش روزی دنیا جوری بچرخد که استاد راهنمایم کاری از من بخواهد و من معطلش کنم. تیر ماه پیامی از او در تلگرام دریافت کردم. متن پیام: «از شما عزیز گرانقدر دعوت میکنم روز جمعه برای نجات ایران از سقوط و ویرانی و حرکت در مسیر آبادانی، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت فرمایید و به جناب دکتر پزشکیان رأی دهید.»
¦از متن روایتی به قلم هاجر رزمپا دربارهی فیلترینگ. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۳.¦
°°برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.°°