
اگر هلکوپتر «رییسی» دچار سقوط نمیشد و تیم ذوقزدهاش را دچار شوک و عارضهی سقوط از قلههای «قدرتِ سرمست» به قعرِ «درهی نکبت» نمیکرد، امروز و در این تاریخ، اوج مبارزات انتخاباتیِ درونگروهی انقلابیون را شاهد بودیم.
رییسی در «خرداد ۱۴۰۴»، با اطمینانی برگرفته از الطافِ خفیه، خود را آمادهی یک پیروزی دیگر در «انتخابات ریاستجمهوری» میکرد؛ البته به کمک همان امدادهای غیبی ۱۴۰۰.
صحنهی انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ نیز، کاملاً روشن بود؛ احتمالاً جلیلی و زاکانی را به عنوان مهمترین رقبایش، برمیگزیدند و با فشار از بالا برای تاییدِ صلاحیتِ یکی چون مهدی اسماعیلی (وزیر ارشادِ رییسی) نگرانیِ خود برای دورهمیِ تلویزیونی در مناظرات انتخاباتی را به حداقل رسانیده تا آن جنابِ نورچشمی، نقشِ فدایی و «پوششیِ ویژهی حاجآقا» را در برابر رقبای درونگروهی ایفا کند.
از طرفی، تلاش نزدیکان رییسی و شبهِرقبای انتخاباتیاش در ۱۴۰۴، بر ردصلاحیت همهی «مخالفان وضع موجود» متمرکز بود؛ چندانکه در ۱۴۰۰ نیز چنین شد و لبخند رضایت، بر لبانِ حضرات نشست.
در واقع، در انتخابات ۱۴۰۴ و با حضور رییسی، بههیجوجه قرار نبود که حتی «پزشکیان» و چیزی شبیه به او نیز تایید شود؛ چه رسد به چهرههای اصلی و جدیترِ منتقدِ دولت رییسی و مخالفِ وضعِ موجود!
و چنین میشد که در میانِ حمایتِ تاموتمام و رأیسازِ «علمالهدی» و دیگر امامانِ محبوبِ جمعه و برگزاری مناظراتی یکسویه در «سیمای جلیلی» که عمدتاً به مداحی دولتش، تجلیل از تحریمها و برخوردهای گشتارشادی و فراقانونی در مترو و خیابان با بیحجابیهای مُنتج به «انفجار اجتماعی» میگذشت، رییسی در خرداد ۱۴۰۴، پیروزِ بلامنازع انتخابات با ۱۰ میلیون رأی در برابر ۳ میلیون رأی جلیلی و مشارکت ۳۰ درصدی میشد.
البته به یاد داریم که جلیلی و تیمش در آخرین ماههای ریاستجمهوری رییسی، آرامآرام به منتقد دولتش بدل شدند و از آنجا که هم شانس خود را بالا دانسته و هم، ۱۴۰۴ را اخرین فرصتِ برای حضور در انتخابات میدیدند، هیچ بعید نبود که انتقاداتِ گاه و بیگاهِ جلیلی در سیمای اخوی و برای تصاحب آراء رییسی، نزاعهای انتخاباتی را با تغییراتی مواحه میکرد.
اگرچه اتفاقی نمیافتاد و جلیلی، این بازندهی همیشگی انتخابات، باز هم شکست میخورد و «رییسی» ریاستجمهوری خود را تا ۱۴۰۸ تمدید میکرد تا آن کارِ نکرده را تمام کند و تیر پایانی و خلاصکننده را شلیک…