نقش امامان شیعه در هجوم اعراب به ایران
یه اشتباه رایجی که همه ما در مباحث تاریخی مربوط میشیم، مطلقانگاری منابعه. یعنی چی؟ یعنی مثلاً شخص X منبع معتبری در تاریخ محسوب میشه، پس همه ادعاهاش صحیحه. شخص Y هم منبع معتبری در تاریخ محسوب نمیشه، پس هیچکدوم از ادعاهاش صحیح نیست. در حالی که این طور نیست و هر اتفاق، داستان یا روایت تاریخی باید به صورت تکی و جداگونه بررسی شه و صرفاً معتبر بودن راوی یا منبع، دلیلی بر اعتبار صحت/عدمصحت فلان رخداد تاریخی نیست.
***
تاریخ ترکیبی از علم تجربی، ادبیات و هنره. کارشناسهای تاریخنگاری برای بررسی یک رویداد تاریخی، از دهها فاکتور بهره میبرن. یکی از اون فاکتورها، اعتبار راویه. یعنی برای مثال ما 10 فاکتور داریم (مدارک فیزیکی، ژنتیکی، باستانشناسی، فسیلشناسی و غیره) که یکیشون شهرت نیک منبعه. مثل اماره در دادگاه که تنهایی به عنوان مدرک محسوب نمیشه، بلکه فقط به علم قاضی کمک میکنه.
این موضوع، خیلی ساده، پیشوپاافتاده و بدیهی به نظر میرسه و همه در تئوری قبول داریم، اما در عمل وقتی میخوایم راجع به یه چیزی بحث کنیم، کامل این نکته ابتدایی اما مهم یادمون میره.
***
من شخصاً موضوع فوق رو بررسی عمیقی کردم، تحقیق زیادی انجام دادم و مطالعات فراوانی هم راجع بهش داشتم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که هر دو امام شیعه به احتمال بسیار بالا اصلاً در تجاوز اعراب به ایران شرکت نداشتن. مدارک بسیار ضعیفه و از درجه اعتبار ساقطه. این موضوع در کنار موضوعات دروغ دیگه رایج (مثل ازدواج با محارم ایرانیها) در دستگاه پروپاگاندای خلافت اعراب تولید و منتشر شده بود و من فکر میکنم از اساس باطله.