همهی فکر و ذکرشان شده «ظریف»
آتششان میزند «ظریف»
میسوزند از تفکرات «ظریف»
اعصاب و روان نمانده برایشان از خندههای «ظریف»!
و در مرز جنون هستند از تداومِ حضور ظریف!
تندروهای تنشخواه، تحریمپرست، قطعنامهدوست، ضدِّ زندگی و آرامش ملّی که از قضای روزگار، همگی در ستاد انتخاباتی «سعید جلیلی» دور یکدیگر جمع شده بودند، در هفتههای اخیر، روزی نیست که چنگ بر صورتِ ظریف نکشند.
اما حیف از این همه بداقبالی شومشان! دریغ از اندکی آرامش و حتی ارضاء روحی! نگونبختهایی که فحش میدهند و احوالاتشان اما، با یک «خندهی رقیب»، تیرهتر از قبل میشود و بل، از مرز جنون نیز عبور میکند! پس تندتر میشوند و سخنان جنونانگیز تازهای بر زبان میرانند تا شاید، فحاشیهایشان، راهی بگشاید و غُدهی عقدههای سرطانی و خفهکننده را نیز بشکافد!
در تازهترین فرمایشاتِ این حلقه، این جملات را لابد شنیدهاید: «اکسیژن آمریکا «خون ظریف» را رقیق می کند…وندی شرمن، او را «My Javad» صدا میکرد»
شگفتآور نیست این سطح از شرارت؟ نادر نیست این حجم از عداوت؟ لاطائلاتی میبافند که به عقل جن هم نمیرسد! اما به دالانِ صعب و سختِ عقل اینان که میرسد، بیآنکه لَختی تأمل کنند، بر زبانش میرانند و طبقِ رویهی سیستماتیکشان، از سوی حقوقبگیرانِ سایبریِِ از جیب ملت مظلوم، طوطیوار تکرار میشود تا همین دست تردستیهای مضحک و مملو از زشتی، در میانمدت به سندی متقن، غیرقابلخدشه و لقلقهی زبانشان بدل شود! که خودشان نیز، باورشان شود!
تندروهای شبهانقلابی که تا چندماه قبل، کشور را «گلوبلبل» و شرایط را «معجزهگون» و «درخشان» میدانستند و در برابر گرانیهای سرسامآور و تفکرات تحریمگرایانه و ضدمذاکرهی دولت ۱۳ و بانیان و حامیانش، ساکت و صامت بودند و یا از بیخوبُن انکارش میکردند و منتقدانش را توقیف و محروم از حقوق بدیهی شهروندی؛ حالا که از قدرت رانده شدهاند، یکباره، یکصدا و با تمام قوا به دولت مستقر، حمله میکنند و در مسیرِ تلاش برای حل ریشهای تحریمها و بحران معیشتی کشور، سنگپرانی و مانعتراشی میکنند.
اما چرا این «گردنکلفتهای فربهِ مجازی»، دست بر نمیدارند از دستاندازیِ گرهآمیز بر گردنِ نحیف ملت؟ چه میخواهند از جانِ نزارِ کشور؟ چه میخواهند از تن رنجور ملت؟ علیالحساب مطالبهیشان چیست؟
بله! که ظریف نباشد! و «فعلاً» نسخهی او را بپیچید! خُب! که چه؟ خودشان هم «دقیق» نمیدانند؛ اگرچه، هر کس -جز تندروها - نیک میداند که اینان، انگیزهشان جیست! و از کجا خط میگیرند!
که حذفِ ظریف، آغازی بر تحقق آرزوی «نیمهکارهشدنِ دولت پزشکیان» است؛ که به تحلیل اینان، لگد به او، تَرَکی سهمگیم میاندازد بر دیوارهی دولت پزشکیان؛ و دومینوی اضمحلال دولت را ترتیب میدهد؛ و یا دستکم، تلاشِ رییسجمهور برای حلِ منازعات سیاستخارجی را به محاق میبرد.
بیتردید اما، این سطح از بغض و حقد و عداوتِ پایداریون و سایر باقیماندگان باند شکستخورده، شگفتآور است و بیسابقه؛ و نمیتواند از منطق و اوضاعی «طبیعی» نشأت گیرد؛ که علیالقاعده، ناشی از روانی گسسته و صدالبته، برنامهریزیِ گسترده برای انتقام از ملت است و شاید در راستای تحقق تفکرات عقبهی تئوریکِ خطرناک طالبانی - روسوفیلی!
و پس، لحظهای «تردید» به خود راه ندهید که تندروها -به قَدرِ ثانیهای هم - شرایط کشور و ملت را اولویتِ «یکُم تا هزارمِ» خود بدانند! و برای اوضاع پریشان معیشت، تره خُرد کنند.
این جماعتِ خطرناک، سالیانیست که تصمیم خود را گرفته و سیاستِ سیطره بر ایران را «هزار بار» نوشته و دوره کردهاند؛ که اینبار نیز -به سیاق دورهی روحانی- «نگذارند» اتفاقی به سود سفرهی مردم و حلِ مسائل هر روز خطرناکتر شدهی بینالمللی، محقق شود!