فروش شما با کارایی بیشتری خواهد بود به دلیل این که شما مشتری درستی را با محصول درستی،با پیام درست در مسیری درست هدف گذاری می کنید.
شما گفته ی قدیمی در بنگاه های املاک را شنیده اید-“سه اصل مهم در املاک موقعیت، موقعیت ، موقعیت است.”در بازاریابی سه اصل مهم هدف گذاری، هدف گذاری، هدف گذاری است.
برای خلق پیام هایی هدفمند،اول باید مخاطبینتان را شناسایی کنید-با چه کسی صحبت می کنید؟می توانید از داده های گسترده ای (مشخصات جمعیت شناختی، روانشناختی، رفتاری – به قانون 6 رجوع کنید) برای تقسیم مشتریانتان به گروه های متمایز براساس شخصیت ها،نیازها یا اقدامات مشابه استفاده کنید.با این تدبیر ،هر گروه نسبتاً نیاز های مشابه دارد،پس شما می توانید فرض کنید که آن ها به طور مداوم به یک فن بازاریابی پاسخ می دهند. آن ها تقریباً عکس العمل ها ،احساسات وایده های مشترکی در رابطه با یک پیام خاص دارند. آن ها تقریباً به کمپین بازاریابی که بر یک محصول خاص،فروخته شده در قیمت داده شده،و پخش و ترویج شده به یک روش خاص پاسخی نسبتاً قابل پیش بینی می دهند.
برای ان که این رویکرد واقعا موثر واقع شود،شما باید در رابطه با هر یک از اهداقتان چند مورد را درک کنید:
• چه شباهت هایی در گروه وجود دارد؟ چطور افرادی در گروه اند؟چه چیزی بین انها مشترک است؟
• چه تفاوت هایی بین گروه ها وجود دارد؟گروه ها چگونه بین خود تمایز قائل می شوند؟
• بزرگی هر گروه چقدر است؟آیا شما می توانید اندازه گروه را به طوری معقول براورد کنید؟ایا این می تواند معتبر باشد؟
• هر گروه تا چه اندازه قابل دسترسی است؟یا راهی مستقیم(یا غیر مستقیم)برای رسیدن به گروه وجود دارد؟
از این نوع هدف گذاری برای تقویت تمرکز و نفوذ فعالیت های بازاریابی خود استفاده کنید.دانستن این که چگونه گروه های مختلف مشتریان مشکلاتشان را درک می کنند به شما کمک می کند پیامتان را واضح تر تعریف کنید. دانستن رفتارها به شما کمک می کند فعالیت مناسب بازاریابی را انتخاب کرده تا مشتریان خود را بدست آورید.
به طور مثال ،فرض کنیم شما دارید یک سخت افزاربه شرکت های متوسط می فروشید.در هریک از این شرکت ها چند نفر هستند که شما باید پیام ها را دریافت کنید تا فروش صورت گیرد. مدیر ارشد اطلاعاتی کسی که مسئول تاثیر تجاری مسئله است.نائب رئیس فناوری کسی که مسئول موضوعات عملیاتی و فنی است ، و مدیر فناوری اطلاعات کسی که واقعا بر اجرا و نگه داری مداوم متمرکز است. پیام شما به شرکت باید یکپارچه باشد-ما میتوانیم به شما کمک کنیم مشکلتان را حل کنید(به عنوان مثال).ارتباطات فردی با هر یک از شنوندگان هدف باید با نیازها،ادراک و چالش های کسب و کار منحصر به فردشان آمیخته شود.شما نمی خواهید با اتحادیه ی سازمان های صنعتی در رابطه با جدول زمان بندی نگه داری و برنامه های به روز رسانی صحبت کنید و احتمالاً برای مدیر فناوری اطلاعات گزینه های مالی اهمیت ندارد.
تکنولوژی همچنین به شما امکان هدف گذاری پیام هایتان را در مسیری که قبل از داشتن اینترنت حتی تصورش هم نمی کردیم می دهد.یکی از چالش هایی که بازاریاب ها با آن مواجه اند چگونه اداره کردن لیست مشتریان است. شما چطور لیستتان را به شکلی با معنا بدون این که به رقابت های متعدد،تداخل و گاهی لیستی زاید ختم شود تفکیک می کنید؟
امروزه با ابزار های خودکار بازاریابی،می توانید مستقیماً مشتریانتان را “برچسب گذاری ” کنید تا نشان دهید آنها چه کار کرده اند،جدیداً چه چیزی خریده اند،در وبسایت شما چه کاری انجام داده اند و الی آخر.با این اطلاعات شما می توانید ارتباطاتتان را خاص آن ها هدف گذاری کنید.می توانید با مشتریانتان در موضوعاتی که برای آن ها مهم است ارتباط برقرار کنید.در این صورت پیام های شما موثرتر است زیرا که مشتریان به آنچه شما برای گفتن دارید علاقه مندند.
هدف گذاری به طور چشم گیری توانایی شما را در بستن معامله افزایش می دهد.کمک می کند شما درآمد و سود آوری را افزایش دهید.فروش شما با کارایی بیشتری خواهد بود به دلیل این که شما مشتری درستی را با محصول درستی،با پیام درست در مسیری درست هدف گذاری می کنید.بالاخره،نکته همین نیست؟
abiak.ir