به نام خدا
نکته: تمام مطالب رو خودم نوشتم و همه تجربیات خودم هست پس لطفا امانتدار باشید و حتما نظرتون رو برام بفرستید مرسی
مقدمه
این مطلب توسط کسی نوشته شده که نه روانشناس هست نه روانپزشک بلکه خود با مشکل MDدست و پنجه نرم میکند. و با راهکارهای ارائه شده توانسته است بر آن غلبه کند و آن را بطرز چشمگیری کاهش دهد بطوریکه وجود آن به برنامه روزانه او صدمه ای وارد نمیکند. اما این مطالب صرفا تجربیات خود نویسنده است که با این مشکل روبه رو بوده پس شما نیز اگر این مشکل را دارید یا از اطرافیانتان این مشکل را دارند لطفا بعد از خواندن این مطلب به ایمیل زیر پیام بزنید و با گفتن سن و جنسیت خود و اینکه چه مدت هست که با این معضل روبه رو هستید بگوئید که آیا این مطلب و تجربیات توانست در کنترل کردن ام دی به شما کمک کند؟و همچنین بگوئید که تجربه شما با چقدر از تجربیات مطلب زیر اشتراک داشته و چه جاهایی برای شما صرفه نمیکرده.قطعا با ویرایش این مطلب میتوانیم آن را به مطلبی جامع تر تبدیل کنیم که بتواند بازده ای مفید بیشتری داشته باشد .و در نظر داشته باشید برای نوشتن این مطالب وقت زیادی گذاشته شده پس لطفا امانت دار باشید.
ایمیل من:it.roze10@gmail.com
سخن ابتدایی
حقیقتا هنگامیکه شروع به کنترل کردن ام دی کردم اصلا از اینکه این یک مشکل روانشناسی هست و افرادی هم مثل من آن را دارند اطلاعی نداشتم و چند روز پیش در اینترنت بطور کاملا تصادفی با مطلبی از فردی روبه رو شدم که مشکل خود را شرح داده بود و دقیقا علائمی مثل من را داشت و با سرچ در نت و خواندن مطالب سایت ها و نظرات پی بردم که فقط من با این معضل دست و پنجه نرم نکرده ام .
نکته بسیار قابل توجه در اکثر نظرات افرادی بودند که اظهار میکردند تا الان هرکاری که کرده اند نتوانسته اند این مشکل رویاپردازی را کنار بگذراند و فرضا بیست روز خود را کنترل میکردند و بعد از بیست روز دوباره شروع به رویاپردازی میکردند و حتی به بقیه هم اعلام میکردند که برای کنارگذاشتن یا کنترل کردن آن تلاشی نکنند زیرا امکان پذیر نیست!
این افراد در شروع دو اشتباه بسیار مهم را مرتکب میشوند . به همین دلیل این دو نکته رو به دلیل اهمیت ابتدای شروع مطلب می آورم
نکته مهم اول . قبل از آنکه شروع به خواندن راهکارهای متن کنید. بی رودربایستی از خودتان بپرسید: چرا میخواهید مشکل ام دی را کنار بگذارید؟!
شما میخواهید یک بخش اعتیادآور از زندگی روزانه خود را کنترل کنید و مغز شما برای این کنترل از شما دلیل میخواهد! اگر نتوانید دلیل قانع کننده ای به آن بدهید نمی توانید روند درمان را تکمیل کنید.
از دادن جوابهای مبهم به خود مثل:"میخواهم زندگی بهتری داشته باشم" بپرهیزید. با خودتان روراست باشید.
آیا هدف شما قبولی در رشته موردعلاقه خود در کنکور است و این مشکل به برنامه ریزی شما لطمه میزند؟
آیا این مشکل باعث شده که ارتباط اجتماعی شما بطرز چشمگیری با دیگران کاهش پیدا کرده و بسیار تنها هستید؟
آیا میخواهید برای کسب درآمد بهتر برنامه ریزی کنید ؟
آیا به دلیل اعتیاد به ام دی احساس میکنید کمتر دارید دچار افسردگی میشوید؟!
بعد از پاسخ به سوال ببینید که چقدر برای چیزی که میخواهید ارزش و انگیزه قائل هستید .
آیا هدف شما آنقدر مهم است که زمانیکه دلتان میخواهید شروع به رویاپردازی کنید ناگهان ذهنتان به شما یادآوری کند که کارهای مهم تری دارید و رویاپردازی را کنار بگذارید؟
نکته مهم دوم. اشتباه دیگری که اکثر افراد هنگام کنترل این مشکل انجام میدهند این هست که میخواهند رویاپردازی کردن را به یکباره متوقف کنند. ببینید روند درمانی شما خیلی به میزان اعتیاد شما به رویاپردازی بستگی دارد و متوقف کردن یهویی رویاپردازی باعث میشود که بعد از چند روز دوباره به آن بگردید. شما نباید آن را به یکباره متوقف کنید بلکه باید آن کم کم کاهش دهید و به بازه خاصی در زندگی خود محدود کنید که کاملا در اختیار شما و قابل کنترل باشد.
حالا که سخن ابتدایی تمام شد مطلب اصلی را شروع میکنیم اما قبل از هرچیز بیاید بیشتر با این ناآشنا شویم.
ام دی چیست؟
تخیلات ناسازگار زمانی شکل میگرد که فرد بیش از اندازه ساعاتی از روز خود را در دنیای غیرواقعی و معمولا مشغول ساخت یک فیلمنامه باشند و آنقدر وقت خود را در این دنیا بگذرانند که دیگر زمانی برای دنیای واقعی نداشته باشند .
نکته: همانطور که میبینید برای این موضوع نه از کلمه "بیماری"استفاده میکنم و نه "مشکل روانی" زیرا افراد ام دی برخلاف بیماران اسکیزوفرنی قدرت تشخیص رویا و واقعیت را دارند بنابراین از نظر من این یک مشکل هست نه اختلال و بیماری روانی.
نشانه های این بیماری چیست؟
اکثر این افراد ارتباط بسیار خوبی با آهنگ گوش کردن دارند.هر محرکی میتواند جرقه ای برای هل دادن آنها به دنیای خیال باشد مثل ارتباط برقرار کردن با یک فیلم یا سریال یا یک کتاب طوریکه موضوع آن میتواند روی فیلمنامه ذهنی فرد تاثیر بگذارد.(آیا برایتان پیش آمده که وقتی یک فبلم یا کتاب به اوج خود یا یک سکانس موردپسند شما میرسد بطور ناگهان از روی مبل بلند شوید و شروع به راه رفتن کنید؟!)
در هنگامی که وارد تخیل میشود شروع به راه رفتن تند(بطوریکه در بعضی موارد به کف و مچ پا و کمر آسیب وارد شود) و حرکت دادن دست و تغییر حالات چهره میکند.و شاید این حالت ساعتها طول بکشد .
اکثر افراد در تخیلات خود روی چند فیلمنامه کار میکنند یا خود را در شرایط خاص مثل استاد دانشگاه بودن یا دکتر بودن و... تصور میکند.
در بعضی موارد یکی از آن فیلمنامه ها از بقیه محبوب تراست و فرد ساعات بیشتری را به فکر کردن در مورد آن میپردازد که معمولا خودشان هم یکی از شخصیت های اصلی این فیلمنامه هستند و در این دنیا بی نقص هستند معمولا دارای هیکل عالی اخلاق خوب ارتباط اجتماعی بالا و هرچیزی که در ذهن آنها نماد یک انسان کامل باشد را دارا هستند. (مثلا دختر 18ساله ای آرزوی قبولی در رشته دندان را داشت اما چون احتمال قبولی خود را بسیار کم میدانست از تلاش دست برداشته و بجای آن خود را در تخیلات خود یک دندانپزشک تصور میکرد) علاوه بر اینها وجود یک جنس مخالف بی نقص نیز(مخصوصا در بانوان)در تخیلات مشهود هست.
معمولا یک شخصیت غیر خود فرد وجود دارد که برای فرد تخیل کننده نسبت به بقیه شخصیت ها بسیار محبوب تر است. افراد در تخیلات خود بطور دقیق و واضح شخصیت ها و مکان ها را با حزئیات تصور میکنند.معمولا افراد بشدت درونگرایی هستند که علاقه ای به جمع ندارند و دوستان زیادی نیز ندارند.
ام دی چه زمانی خطرناک میشود؟
1-این تخیلات ممکن است از سن 18 سالگی همراه با روابط جنسی شود طوریکه هنگامیکه فرد خود را در این رابطه تصور کند علاوه بر احساس سرخوشی ناشی از تخیلات ،خود را با این روابط ارضا هم کند که در نتیجه منجر به خود ارضایی میشود و پس از آن فرد بعد از چند بار تصور صحنه های جنسی دیگر هورمون ارضا کننده در بدن آن ترشح نشود در نتیجه این موضوع او را به سمت سایت های جنسی سوق دهد که این موضوع بسیار خطرناک هست.
2-نکته مهم تر درمورد تاثیرات خطرناک آن این است که فرد هرچقدر ساعات بیشتر به دنیای تخیل برود بعد از آن بیشتر با احساس کمبود اعتماد به نفس ،حقارت و در نهایت افسردگی مواجه میشود چون پس از آن برای او یادآوری میشود که این لحظه ها فقط تخیل هست و در واقعیت وجود ندارد و کدام این موضوع منجر به افسردگیمیشود .
3-و در نهایت احساس وابستگی به شخصیت هایی که فرد در رویای خود ساخته به او ضربه میزند
(آیا برایتان پیش آمده که پس از کشتن یکی از شخصیت های محبوب دنیایتان برای آن در دنیای واقعی گریه و عزاداری کنید؟!)
چگونه ام دی را ریشه کن کنیم؟
قبل از هر چیز این را بنویسم که از بین بردن ام دی چیزی نیست که یه روزه یا یک هفته ای بشود آن را درمان کرد . طرز درمان این بیماری به این شکل است که شما باید ابتدا ریشه و علت آن را پیدا کنید یعنی ببینید از آن ابتدا چه چیزی شما را برای اولین بار به سمت ساخت دنیای غیرواقعی سوق داد؟و سپس شروع به انجام مراحل درمان کنید.
الف)ریشه یابی
مدت زمان روند درمان در هرفرد متفاوت است.شما از آن دسته ای هستید که دقیقا یادتان نمی آید که از چه زمانی شروع به تخیل کرده اید؟یا دسته ای هستید که میدانید در چند سال اخیر با این مشکل مواجه شده اید؟
گام اول:کودکی
اکثر ام دی ها از دوران کودکی با این مشکل مواجه شده اند اما خودشان متوجه نشده اند ام دی رابطه مستقیمی با دوران کودکی شما دارد پس شروع به کاوش در دوران کودکی خود کنید.آیا در این دوارن اتفاق خاصی را تجربه کردید؟(اتفاقاتی همچون طلاق پدر و مادر _ از دست دادن یکی از عزیزان_دعواهای مکرر در خانه و...)کودکان قبل از اینکه وارد مدرسه و اجتماع شوند بسیاز زیاد تخیل میکنند که کاملا عادی است .انتظار میرود بعد از آنکه وارد مدرسه شوند این تخیلات کاهش پیدا کند . پس روی دوران مهدکودک و ابتدایی خود تمرکز کنید.آیا هرگز توانسته اید یک دوست در این دوران پیدا کنید؟یا مدام مورد سرزنش و تمسخر قرار گرفته اید؟(تجربه خود نویسنده:در زمان کودکی به دلیل بلند بودن قدم نسبت به هم سن و سالان خود مدام مورد تمسخر قرار گرفتم و تا راهنمایی هیچ دوستی نتوانستم پیدا کنم.) اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است پس بدانید این یک جرقه برای شروع این معضل است.شما بشدت نیاز به توجه و محبت داشتید. خود من به یاد میاورم که یکبار در مدرسه و یکبار در خانه به دروغ اعلام کردم که در دستشویی خون بالا آوردم! که مسلما با تمسخر روبه رو شدم.این یک نشانه بزرگ برای کمبود توجه است آیا شما هم از این قبیل تجربه ها داشته اید؟ وقتی این توجه را در دنیای واقعی کسب نکنید پس بطور خودکار این احساس را با قرار دادن خود در تخیل ارضا میکنید. و حتی اگر موارد دسته اول را تحربه کردید مثل دعوای بیش از اندازه در خانه و...، شما به دنبال یک محیط امن میگشتید پس خود را به این دنیا کشانده تا احساس امنیت را تامین کنید. از کاووش کردن در دنیای کودکی خود نترسید.خوب بگردید.چه چیز آزاردهنده ای پیدا میکنید؟چه چیزی شما را به سمت رفتن به دنیای تخیل سوق میداد؟ آیا توسط والدین ،اطراف نزدیک خود و یا حتی همکلاسی ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید؟
یک دفتر تهیه کنید هر چیزی که از گذشته این شک را در شما وا میدارد را یادداشت کنید مثلا:
1-در مدرسه همکلاسی هایم مرا قبول نمیکردند و بخاطر قدبلند و خال وسط پیشانی ام مسخره میکردند
2-در خانه مان زیاد دعوا میشد (و یا شاید همچنان میشود؟!)
3-مورد تنبیه بدنی توسط پدرم قرار گرفتم
4-مورد آزار توسط معلم اول ابتدایی ام قرار گرفتم
5-مادرم بخاطر شاغل بودن توجه لازم را به من نداشت و بعد از به دنیا آمدن برادرم این بی توجهی شدت گرفت
معمولا ویژگی های بارز تخیلات شما این مشکلات را پوشش میدهد مثلا اگر در خانه تان والدینتان پیش از اندازه باهم بحث میکنند پس احتمالا از ویژگی های بارز شخصیت های تخیلات شما ریلکس بودن و داد نزدن خواهد بود. مشکلات فهرستی که یادداشت کرده اید را با تخیلات خود تطبیق بدهید آیا رابطه ای بین آنها پیدا میکنید؟
برخی از مشکلات فقط مربوط به دوران کودکی بوده اند و تمام شده اند اما برخی از آنها را هنوز در اطراف خود با آنها برخورد دارید.مثلا همچنان مشکل جر و بحث والدین خود را دارید و میبینید بالافاصله بعد آنکه والدین شما شروع به دعوا میکنند شما خودتان را به منطقه امن در تخیلاتتان میرسانید و ساعتها و شایدهم روزهای طولانی را همانجا بمانید! پس
گام دوم :محرک ها را پیدا کنید
چه چیزی در اطراف شما ،شما را برای شروع تخیل تحریک میکند؟حالا وقت آن است که لیست دوم را بنویسید.در ابتدا از لیست اول کمک بگیزید و همانطور که توضیح داده شده بود اگر رابطه ای بین مشکلات کودکی و تخیلات خود میبینید جلوی آن تیک بزنید و اگر رابطه ای نبود آن را خط بزنید. حالا اگر همچنان آن مشکلی که جلوی آن تیک خورده را در زندگی کنونی خود با آن دست و پنجه نرم میکنید آن را به لیست دوم اضافه کنید.
نکته:تحلیل کردن خود تخیلات برای پیدا کردن مشکل مثل سوزن پیدا کردن در انبار کاه است زیرا باید آنقد دقیق و موشکافانه باشد که بتوانید مشکلات واقعی را از مشکلاتی که آن را از فیلمها و سریالها الهام گرفته اید تمیز دهید!
پس از آنکه کار ما با لیست اول تمام شد وقت آن است که به زندگی هم اکنون خود دقت داشته باشید.
فیلم سریال کتاب اخبار یک خاطره و. ...
آیا همه اینها شما را ترغیب به رویا پردازی میکند و یک قالب جدید و ایده جدید برای فیلمنامه به شما میدهد؟همه را بنویسید!مثل:
1-وقتی پدر و مادرم دعوا میکنند
2-وقتی کسی مسخره ام میکندیا تیکه میاندارد
3-وقتی از یک مهمانی یا قرار دوستانه برمیگردم
4-وقتی در یک دعوا نمیتوانم از خودم دفاع کنم
5-وقتی آهنگ گوش میدهم
6-وقتی با فیلم یا سریالی ارتباط برقرار میکنم
حالا شما فهرستی دارید که میدانید هرکدام از اینها جرقه ای برای آن است که شروع به رویاپردازی کنید
پس آنها را از بین ببرید یا تا حد امکان کاهش دهید.مثلا با پدر و مادرخود صحبت کنید محترمانا به آنها بگوید که جر و بجث آنها شما را آزار میدهد و اگر شما را دوست دارند باید از اینکار دست بکشند.
اگر در جمعی کسی شما را مورد تمسخر قرار داد محترمانه و با خنده جواب آن را بدهید و حتی بگوید که از این حرفش آزره خاطر شده اید. عکس العملی را که قرار است در دنیای خیال نشان بدهید در واقعیت نشان بدهید ،نترسید!
ب)درمان
1-مهم ترین نکته درمورد اکثر افراد داری ام دی کمبود عزت نفس در آنهاست. اعتماد به تفس خودتان را قوی کنید.
"باور داشته باش تو فوق العاده ای و به هرچیزی که بخوای میتونی برسی تو باید خودتو دوست داشته باشی و برای خودت ارزش قائل باشی چون تو لایق آرامش و رفاه هستی"
حتی اگر میتوانید کتاب های روانشناسی افزایش عزت نفس را تهیه کنید یا در مقالات اینترنت جستوجو کنید
2-در بحث ها شرکت کنید! به خودتان قول دهید که اینبار در مهمانی در یک گوشه ساکت نخواهید ماند و حرف خواهید زد . با جمعیت حتی در حد چند جمله هم که شده گفتوگو کنید و تلاش به برقراری ارتباط کنید
3-این حقیقت وجود دارد که شما ممکن است نتوانید تمام موارد فهرست دوم را حذف کنید پس آنها را کاهش بدهید.مثلا آهنگ گوش کردن را از پنج ساعت در روز با توجه به ظرفیت خود روز اول به چهار ساعت روز دوم به سه ساعت و...کاهش دهید.
4-کمک بگیرید. اگر در اطرافتان افراد مورد اعتمادی وجود دارد از آنها بخواهید که مثلا اگر ساعت آهنگ گوش کردن شما از میزانی بیشتر شد به شما تذکر دهند
5-تلاش کنید که یک فیلم را تا آخر تماشا کنید بدون آنکه وسط آن ناگهان به سمت رویا بروید
6-اگر شب در رختخواب خوابتان نمیبرد در رختخواب نمانید و بیرون بیاید تایم خاصی را برای خوابیدن و بیدار شدن در نظر بگیرید و به آن پای بند باشید تا عادت روزانه تان شود مثلا هرشب راس ساعت ۱۱به رختخواب بروید و بخوابید و راس ساعت ۸ از خواب بلند شوید
7-از ورزش روزانه غافل نشوید اما سعی کنید هنگام وززش آهنگ گوش ندهید و تمام تمرکزتان روی حرکات وززشی باشد.
8-سعی کنید تا حد امکان تنها نمانید . اگر خانواده به بیرون میرود و میدانید با خالی شدن خانه شروع به رویاپردازی میکنید حتما همراه آنها بروید
9-مکان هایی را که بیشتر در آنها تحریک به رویاپردازی میشوید را پیدا کنید. معمولا اتاقها مکان های خوبی برای انجام رویاپردازی هستند پس تا حد امکان در اتاق تنها نمانید .
10-ساعت های خاصی را برای رویاپردازی در نظر بگیرید و خودتان را به آن پایبند بدانید که مثلا از ساعت 6 تا 8شب که کارهای روزمره ام تمام شده اند اجازه به خیال پردازی دارم و عموما زمان دیدن فیلم ها و سریالهایتان و...را هم به همین بازه بیندازید.میزان ساعت بازه اولیه بستگی به میزان ساعتی دارد که رویاپردازی میکنید اگر اعتیادتان شدید هست بازه را زیاد بگذارید اما بشدت به آن پایبند باشید و به مرور آن را کم کنید اینگونه میتوانید آن را کاهش دهید .
11-تلاش کنید نماز بخوانید ، با خدا دردودل کنید و ایمان خود را قوی کنید.
12-برای خود برنامه روزانه بنویسید و به آن پایبند باشید.
کلام آخر
در تظر داشته باشید که هنوز هیچ راه حل استانداری برای ام دی تجویز نشده و این مشکل اولین بار در سال ۲۰۰۲ یعنی ده سال پیش کشف شده و اکثر روانشناسان و روانپزشکان از وجود آن بی خبرند و حتی در مواردی آن را با وسواس فکری اشتباه میگیرند. اما این راهکارها تضمینی هستند و برای اولین بار از سمت کسی که خود این تجربه را گذرانده ارائه شده اند . پس اگر نقصی در آن بود به بزرگی خودتان ببخشید.
هدف خود را به یاد داشته باشید و کل تمرکز خود را رسیدن به آن بگذارید شاید در ابتدا سخت باشد اما یواش یواش آسان میشود ، تا بتوانید با ام دی مبارزه کنید و اگر نسبت به شخصیت های فیلمنامه خود احساس وابستگی پیدا کرده اید مدام به خودتان یاددآوری کنید که این شخصیت ها زاده عواطف، احساسات و مشکلات کودکی شما هستند و تقلیدی از فیلم ها و رمان ها هستند ، آنها قرار نیست هیچوقت هیچ کمکی به شما دهند چون "وجود خارجی ندارند"
نکته:در مواردی ام دی از بین نمیرود و فقط بطرز چشمگیری کاهش پیدا میکند طوریکه فرد با وجود آن مشکلی ندارد و وجودش به برنامه روزانه فرد لطمه ای وارد نمیکند (در صورتی که تحت کنترل باشد)
نکته:هیچوقت به خودتان سخت نگیرید که "من این لحظه نباید رویاپردازی کنم..."چون اتفاقا بیشتر به سمت آن کشیده میشوید تحقیقات نشان داده که اکثر اوقات وجود رویاپردازی بخاطر بیکاری است پس خود را مشغول انجام کاری کنید و روی آن "تمرکز"کنید یا وقتتان را صرف انجام برنامه روزانه تان برای رسیدن به اهدافتان کنید!
در انتها همانطور که در ابتدای مطلب گفته شد خوشحال میشوم تجربیات خود را با من به اشتراک بگذارید و در بهبود این مطلب کمک کنید .