ویرگول
ورودثبت نام
سید صالح حسینی
سید صالح حسینی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

هر چه می‌کشیم از دست دکتر شریعتی است ...!


.

مقصر وضع موجود ، عامل غلبهٔ افکار چپ بر اقتصاد ایران ، معلّم انقلاب ، باعث نفرت جوانان از روحانیت ، کسی که از دین یک ایدئولوژی ساخت ، یکی از دلایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی ،تئورسین خشونت ، کسی که با قلمش بسیاری از جوانان عضو گروه‌های چپ از جمله مجاهدین خلق شدند ، مارتین لوتر ایران و.....

عکس دکتر شریعتی در دانشگاه فردوسی مشهد
عکس دکتر شریعتی در دانشگاه فردوسی مشهد


تعجب می‌کنید اگر بگویم تمام عبارت های بالا کنایه به مردی است که بیش از چهل و پنج سال پیش ، در گوشه‌ای از صحن حضرت زینب علیه‌السلام آرمیده است . مردی که اگر از او پرسیده می‌شد تو کیستی تنها یک کلمه پاسخ می‌داد ، من یک معلّم ساده هستم .

معلمی که بعد‌ها اسمش را بر روی یکی از بزرگترین خیابان‌های شهر تهران گذاشتند، خیابان دکتر علی شریعتی که مردم در زبان محاوره به شکل کوتاهی آن را خیابان شریعتی می‌نامند. برخی‌ها می‌گفتند کسانی که کتاب‌هایش را می‌خوانند واجب‌الدوزخ هستند، حتّی با توبه هم بخشیده نمی‌شوند، ساواک امــــّا از دست نوشته‌هایش اینچنین یاد می‌کرد «جادوی سیاه» پس از وفاتش برخی‌ها شادمان شدند، برخی‌ها لباس عزا پوشیدند و برخی‌های دیگر سکوت کردند، برخی‌ها امـــــّا مراسم بسیار با شکوهی برایش گرفتند که در تاریخ ماندگار شد « اربعین شریعتی» مراسمی که در آن افراد برجسته‌ای شرکت کردند از جمله یاسرعرفات، شهید دکتر مصطفی چمران، امام موسی صدر و حتـــّی شهید مفتح نیز حضور داشتند .


نمایی از مراسم اربعین شریعتی و خواندن نماز میت برای ایشان
نمایی از مراسم اربعین شریعتی و خواندن نماز میت برای ایشان


امّا به راستی دکتر شریعتی کیست ؟ یک فرشته یا یک شیطان ؟

شریعتی هم یک انسان بود ، مثل همه انسان‌های دیگر ، احساست و اندیشه‌های خاص خودش را داشت که ممکن بود برخی از آنها دارای ایراداتی هم باشد ، امّا هرگز این ایرادات باعث نمی‌شود وی را به طور کلّی نفی کنیم .

آنچه که مسلم است این است که شریعتی پنجره جدیدی نسبت به دین در ذهن ایرانیان باز کرد که از طریق این پنجره دین از روی طاقچه خانه‌ها به بستر جامعه آمد . امّا این دید جدید ممکن است نیاز به برخی مباحث اولیه داشته باشد که ما را از انحراف باز دارد .

علت این امر هم به نظر بنده شرایط زمانی و مکانی قرار گیری شریعتی بود . زمانه‌ای که موجی از مارکسیسم جوانان ما را تهدید می‌کرد و هیچکس به راحتی یارای مبارزه با ایشان را نداشت . مسلماً در چنین فضایی شما مجبور به مبارزه هستید و در هنگام مبارزه ممکن است مباحثی که نقل می‌کنید از دقت کمتری برخوردار باشد نسبت به زمانی که در یک محیط آکادمیک به بحث و پژوهش می‌پردازید .

امّا نکته بسیار مهم درباره نسبت دکتر شریعتی و قدرت ،

من ممکن است به عنوان یک انسان دارای افکاری باشم و به شدّت ایدوئولوژیک هم فکر کنم مثلاً مثل طالبان تحصیل کردن زنان را مخالف اسلام قلمداد کنم و آن را گناه بدانم ، برای رأی مردم و نظرشان هیچ ارزشی قائل نباشم و ..... امّا با همین افکار و اعتقادات منفی و سیاه خودم اعتقاد داشته باشم تنها راه رسیدن به قدرت انتخابات و نظر خواهی از مردم است و اگر زمانی اکثریت جامعه در تعارض با من قرار گرفت من هرگز خودم را در مقابل اکثریت این مردم قرار ندهم ، آیا باز هم شرارت‌هایی سیاسی را می‌توان به من نسبت داد ؟ قطعاً خیر دکتر شریعتی با همه تفکراتش چه مثبت و چه منفی هرگز نسبت به قدرت دید ماکیاولیستی نداشت و اصولاً به اخلاق ثابت اعتقاد داشت .

شاید اوج این مسئله را بتوان در این عبارت‌ها دید :

«تشیع، یک اصل دارد و تمام اصول دیگرش از همین یک اصل منشعب می‌شود، و اساساً به عقیده من تاریخ تشیع و پیدایش تشیع در اسلام از همین یک "نه" آغاز می شود. اگر همه اصول و فروع شیعه بر این اصل مبتنی نباشد، پا در هوا و بی معنی و بی‌هدف است. و این اصل اصل‌ها "نه" است. من نمی‌خواهم خود موضوع را تحلیل کنم، بلکه برآنم که برای همه تاریخ یک اصل، استنباط کنم :

تشیع، یک اصل دارد و تمام اصول دیگرش از همین یک اصل منشعب می‌شود، و اساساً به عقیده من تاریخ تشیع و پیدایش تشیع در اسلام از همین یک "نه" آغاز می شود. اگر همه اصول و فروع شیعه بر این اصل مبتنی نباشد، پا در هوا و بی معنی و بی‌هدف است. و این اصل اصل‌ها "نه" است. من نمی‌خواهم خود موضوع را تحلیل کنم، بلکه برآنم که برای همه تاریخ یک اصل، استنباط کنم : تشیع، یک اصل دارد و تمام اصول دیگرش از همین یک اصل منشعب می‌شود، و اساساً به عقیده من تاریخ تشیع و پیدایش تشیع در اسلام از همین یک "نه" آغاز می شود. اگر همه اصول و فروع شیعه بر این اصل مبتنی نباشد، پا در هوا و بی معنی و بی‌هدف است. و این اصل اصل‌ها "نه" است. من نمی‌خواهم خود موضوع را تحلیل کنم، بلکه برآنم که برای همه تاریخ یک اصل، استنباط کنم :
شورای ساخت عمر، "عبد الرحمن بن عوف" رئیس مجلس مأمور انتخاب خلیفه بعد از عمر، به علی دست می‌دهد و میگوید: "به عنوان خلیفه رسول خدا، بر اساس "کتاب خدا"، "سنت پیغمبر" و "رویه دو شیخ"، با تو بیعت می‌کنم. و علی بی لحظه‌ای تردید می‌گوید: "نه". و "نه"اش قیمتی دارد که خود علی می‌داند و علی باید بپردازد: نابود شدن خود علی، قیمت اول. نابودی تمام فرزندان علی در طول تاریخ، قیمت دوم. و حتی محروم شدن جامعه اسلامی زمان علی، از حکومت علی، قیمت سوم! این همه زیان برای یک "نه" ؟. "نه"ای، این همه گران! چرا!؟ او، خود و حکومتش را حق داشت قربانی کند، اما فرزندانش را چرا؟ محروم کردن مردم و جامعه زمانش را از حکومت علی و گرفتار کردنشان را به حکومت و زعامت خلفای جور، چرا؟ علی، به عنوان هدف خویش و رسالت بزرگ امامتش، نه می‌خواهد حکومت به دست گیرد و نه در اندیشه نجات همان جامعه محدود زمانش است، و نه می‌خواهد به هر قیمتی فرزندانش را بر جامعه حکومت ببخشد (گرچه این همه را می خواهد، اما به صورت جزئی از کل). او، با این "نه"، می‌خواهد به مردم همه عصرها بیاموزد که:

هرکه به حق می‌اندیشد و در راه من گام می‌گذارد، هر گاه در برابر باطل (در هر شرایطی و با هر مصلحتی) قرار بگیرد باید بگوید: "نه"! به خاطر این اصل است که فدا شدن خود او، و حکومت و فرزندانش، و حتی جامعه زمانش، به ماندگاری این اصل در همه زمان‌ها، می‌ارزد، تا در میان همه اندیشمندان پا برجا شود، که به خاطر مصلحت، حقیقتی را پایمال نکنند و در برابر باطل به دلیل مصلحتی "آری" نگویند. "تشیع مصلحت"، تشیع صفوی است و در برابرش تشیع علوی که "تشیع حقیقت" است. »

مسئولیت‌های شیعه بودن ، دکتر علی شریعتی

زمانی که شما این مطالب را مطالعه می‌کنید آیا وجدانتان راضی می‌شود که مقصر تمام ناکارآمدی‌ها و ناراحتی‌ها در فضای سیاسی کشور را به گردن مردی بیندازید که هرگاه می‌خواست خودش را معرفی کند از کلمهٔ مقدس معلم استفاده می‌کرد . مردی که هرگز هیچ چیزی را برای خودش نخواست و هرچه داشت عشق بود به تشیع و ایران


عکس شهید دکتر مصطفی چمران  بر مزار دکتر علی شریعتی
عکس شهید دکتر مصطفی چمران بر مزار دکتر علی شریعتی



دکتر شریعتیتشیعتشیع علوی و تشیع صفویمسئول وضع موجود
متولد چهارم بهمن سال 1379 دانشجوی رشته کارشناسی اقتصاد ، علاقه‌مند به اعلوم انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید