ویرگول
ورودثبت نام
S.amirali
S.amirali
S.amirali
S.amirali
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

مانیفست 001

بسیار دیده شده و شنیده شده پس از انتشار یک اثر، فیلم سینمایی، کتاب، قطعه موسیقی و ... گروهی از مخاطبین که جزئی از یک اجتماع کوچک نسبت به جامعه بزرگ یک کشور یا مردم جهان بوده­اند، مثلا جزئی از یک گروه شغلی، پیروان یک مذهب، اهالی یک جغرافیا، یک گروه جنسیتی و ... دست به اعتراض زده­اند که چرا اثر وفاداری به واقعیت مورد قبول آنان و آنچه گذشته است و آنچه هست ندارد یا چرا این گروه را مستقیم یا غیرمستقیم مورد اهانت و توهین قرار داده است. خواه اثر تاریخی باشد خواه کمدی یا هرنوع دیگری.

این موضوع از هرجهت قابل پاسخگویی و رفع است. نخست در پاسخ به مدافعان حقیقت تاریخی که مثلا به یک فیلم ایراد می­گیرند که چرا مطابق و مو به موی تاریخ نیست؟ باید گفت فیلم یا هراثر دیگری موظف نیست چنین باشد و عمده آثار چنین ادعایی ندارند که از نظر تاریخی دقیق باشند. حتی آثاری که با جمله ((براساس یک داستان واقعی)) کار خود را آغاز می­کنند واقعیت رخ داده را به تمام بخش­های کار تعمیم نمی­دهند و فقط پایه و اساس و شاید روند کلی رویداد را مبنای خود قرار می­دهند؛ می­توانند بیشتر از این هم عمل کنند اما رسالتی ندارند. وقتی با یک اثر تاریخی براساس زندگی فلان شخصیت یا فلان اتفاق مهمی که افتاده روبرو می­شویم نخست از دیدگاه ارزش هنری بررسی کنیم سپس از زوایای دیگر. اینکه در زمان زندگانی مسیح اینترنت وجود داشته باشد یک ایراد هنری نیست و قرار هم نیست ایراد تاریخی این چنینی، مهم قلمداد شود مگر اینکه خود اثر ادعا داشته باشد که کاملا براساس حقایق تاریخی ساخته شده است. ما حتی در یک مستند کاملا با واقعیت اتفاق افتاده روبرو نیستیم چرا که دراصل واقعیت کاملی وجود ندارد؛ یک ماجرا می­تواند به بیست روش تعریف شود و همگی درست باشند اما هیچکدام یکسان نباشند؛ در مستند نیز ما با شکاف­هایی روبرو هستیم که نگاه خلاق هنرمندان سازنده اثر آن­ها را پُر می­کند.

سخنان گفته شده درخصوص آثاری که در زمان حال می­گذرند و از جانب عده­ای مورد اعتراض غیرهنری قرار   می­گیرند نیز صادق است. اینکه اهالی یک شهر و دیار در یک اثر خسیس، احمق یا تنبل به تصویر کشیده شوند نشان دهنده حقیقت مردم آن جغرافیا نیست و قرار هم نیست باشد باز مگر اینکه خود اثر ادعا کند تمام مردم آن حوالی مطابق شخصیت­های این اثر هستند. اگر هم مخاطبی براساس موارد نشان داده شده در آن اثر دست به قضاوت و پیش داوری درباره مردم آن منطقه کند، فاقد درک و شعور کافی است و تفاوت یک اثر مثلا سریال تلویزیونی و واقعیت موجود را نمی­فهمد و نظرش از اعتبار ساقط است. این بحث و پاسخی که به آن داده شد را می­توان به اعتراض مشغولان به یک شغل، مثلا پزشکان، یا کسانی که آثاری با محوریت طلاق، خیانت، روابط خارج از عرف جامعه و مواردی از این دست را مسبب تضعیف بنیان خانواده در یک جامعه می­دانند نیز تعمیم داد تا شاید منجر به گشودگی و رفع این خطا شود که در بسیاری از موارد منجر به محدود شدن آزادی هنر و هنرمندان شده است.

در مجموع می­توان گفت یک اثر تمام حقیقت و واقعیت موجود نیست، بلکه تنها دیدگاه و ذهنیت هنرمند یا هنرمندان خالق آن است و هرجزئی که از واقعیات موجود در آن اثر استفاده شود از صافی ذهن و قلب هنرمند می­گذرد و نشان دهنده یک جمع بندی کامل و نهایی درباره چیزی یا کسی نیست؛ درست مثل تمام این متن که نظر شخصی من بوده و اعتبارش نیز در همین حد است. یک اثر هنری باید از نظر هنری بررسی شود، یعنی از همان زاویه­ای که توقعش می­رود و هرگاه ادعای حقیقت محض را داشت و نظری که پیرامون موضوعی یا افرادی مطرح کرده را جامع دانست چنین نقد کردنی صحیح است و لاغیر.

سیدامیرعلی خطیبی

فاوست 1926
فاوست 1926
مانیفستیادداشتسینماهنرنقد
۴
۰
S.amirali
S.amirali
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید