داستان فیلم درباره قتل مرموز و عجیبیه که توی یه دانشگاه ارتش در زمستان اواخر قرن ۱۹م میلادی اتفاق میفته. مدیران دانشگاه تصمیم می‌گیرن یه کارآگاه بازنشسته خبره رو برای این موضوع استخدام کنن که همون حوالی ساکنه و در مسیر تحقیقاتش یکی از دانشجوها اون رو همراهی میکنه که بزرگمرد دنیای جنایت و وحشت توی ادبیات، ادگار آلن پو هست! و ادامه داستان ...
قرار گرفتن کریستین بیل توی نقش یه کارآگاه دپرس مسن توی فضای دلمرده زمستانی اون دوران با همراهی ادگار آلن پوی افسانه‌ای برای حل یه جنایت که مایه‌های خرافی داره، برای من یکی حداقل اونقدر جذاب هست که در اولین فرصت فیلم رو ببینم.
فیلم از نظر تدوین و فیلمبرداری بخصوص فید‌های نرمی که انجام میده کلاس درس جمع و جوری برای علاقمندانه و توی این فیلم با کارگردان واردی طرف هستیم.
بازی‌ها به اصطلاح روان و گیراست.
کریستین بیل شاید جوش و خروش چندانی نشون نده ولی دقیقا خود شخصیته. این تسلطش رو توی هر نقشی نشون میده که شما حین دیدن فیلم‌های مختلفش، کریستین بیل رو اصلا نمی‌بینی، کارکتر رو می‌بینی، دقیقا خود خودشو.
هری ملینگ هم که دادلی هری پاتر بود و توی تصنیف باستر اسکروگز (برادران کوئن) واقعا تماشایی بازی کرده بود، اینجا سیر صعودی خودشو ادامه داده و ادگار آلن پوی جذابی رو نشون میده.
بقیه کارکترها هم خوبن کم‌وبیش.
داستان آرام سوز پیش میره و من به شخصه از داستان خوشم اومد. فضاسازی قوی هم توی گیرایی داستان نقش زیادی داره. البته بخش آخر کار توی ذوقم زد ولی خب دست آخر تونست با یه پیچش داستانی خیره کننده نظرم رو برگردونه و از پایان هم حیرت زده بشم هم راضی.
یسری از منتقدها (بیشتر تازه‌کار) میگن داستان خیلی کند و کسل کننده ست که من چنین چیزی حس نکردم. کلا زیاد کند بودن یه فیلم برام اذیت کننده و مشکل ساز نیست؛ گاهی اوقات دلچسبم هست.
از طرفی عده‌ای دیگه معتقدن فضای فیلم خیلی خشک و جدیه یا شخصیت اصلی خیلی غمگینه.
و بنظر من این موضوع فراخوره پیش داستان و فضاست.
با توجه به زخم‌های روحی که کارکتر اصلی داره و فضای مرگبار زمستان سیاه و قتل‌های وحشتناکی که دارن رخ میدن، نمیشه از کارکترها توقع داشت بذله گو باشن. هرچند بازم ادگار آلن پو طنز ظریفی رو به کار تزریق میکنه به واسطه متفاوت بودنش با دیگران.
?درکل چون توی بررسی سیر آثار تیم برتون به ادگار آلن پو چندبار اشاره کردیم و از این فیلمم خوشم اومد فرصت رو محترم شمردم و گفتم به شما عزیزان هم معرفیش کنم.
سیدامیرعلی خطیبی
