یادداشت من درباره قسمت چهارم منِ نفرت انگیز و قسمت چهارم پاندای کونگفوکار:
دو مجموعه خاطره انگیز انیمیشن سه بعدی برای متولدین دهه هشتاد و نَوَد خورشیدی پس از سه قسمت (و تعدادی انیمیشن کوتاه و انیمیشن سریالی و چند قسمت فرعی) به قسمت چهارم و شاید آخرین ایستگاه خودشان رسیدهاند و امیدوارم به راستی قسمت پایانیشان باشد.
نه به این خاطر که قسمت چهارم منِ نفرت انگیز و پاندای کونگفوکار انیمیشنهای بدی هستند.
با توجه به ضعف داستان و شخصیت پردازی و طنز قسمتهای سوم هرکدام از این دو مجموعه، قسمتهای چهارم پیشرفتی اساسی محسوب میشوند.
به خصوص قسمت چهارم منِ نفرتانگیز از نظر فنی جاه طلبانهتر از همیشه است و در مقایسه قسمت چهارم پاندای دوست داشتنی جمع و جورتر و حتی گاهی عجولانه به نظر میرسد. (ایده نفوذ به شهر دشمن را در قسمت دوم مشابهش را دیده بودیم و شکست قریب الوقوع پاندا و کمک رسانی پدران و مردم عادی را در قسمت سوم.)
البته منِ نفرتانگیز هم شخصیت گرو را در موقعیت مشابهی قرار میدهد که در قسمت اول و سوم دیده بودیم (نجات کودکانش) و شاید به جز خرده داستان دختر همسایه و بازگشت کوتاه گرو به کارهای خلاف تنها برگ برنده داستانی قسمت چهارم باشد.
حتی آنتاگونیست و کشمکشهایش با قهرمان داستان در این دو انیمیشن حرف چندانی برای گفتن ندارد.
در پاندای کونگفوکار شخصیت آفتابپرست با توسل به کارکترهایی مانند تایلانگ است که جاذبه این نبرد را افزایش میدهد و در منِ نفرت انگیز تلاش برای دادن ریشهای عمیق و پر قدمت به دشمنی و نفرت بین ماکسیم و گرو زیاد تلاش موفقی نیست.
به علاوه طنز هر دو انیمیشن گاهی اوقات درگیر کهنگی و توسل به شگردهای قدیمی میشود و در نهایت فراتر از یک لبخند ساده روی لبهای مخاطبان (باسابقه نه جدید) نمیرود.
اما استفاده از خاطرات مخاطبین قدیمی و رجوع به شخصیتهایی که در قسمتهای قبلی یک مجموعه وجود داشتند اگر زیرکانه صورت بگیرد لذتی ویژه به کسانی میدهد که از سالها قبل و قسمت به قسمت این آثار را دنبال میکردند.
گردهمایی شرورهای قسمتهای قبلی در پایان من نفرتانگیز چهار و همچنین بازگشت کوتاه شخصیتهای فرعی دیگر در کنار آن موزیک خاطره انگیز یک جمع بندی بامزه و دوست داشتنی میسازد که به نظرم به عنوان نقطه پایانی این مجموعه بهترین انتخاب است.
در پاندای کونگفوکار چهار ولی قضیه کمی متفاوت است. شخصیتهای منفی نه تنها برای خاطره بازی با مخاطب بلکه برای ایجاد تهدید جدیتری برای پو از جانب آفتابپرست مورد استفاده قرار میگیرند و در نهایت پذیرفتن عنوان جنگجوی اژدها برای پو از جانب دشمنان قدیمیاش صلحی زیبا و جمع بندی دلنشینی را برای این سفر طولانی پاندای محبوب فراهم میکند و به عقیده من تصمیمی عالی و جایگاهی درست برای پایان این ماجرای طولانی در دره صلح است.
در نهایت قسمت چهارم هر دو مجموعه با وجود کم و کاستیهایی که دارند میتوانند پایان بندیهای درست و به جایی باشند برای سالها خاطرهای که ما مخاطبین از این مجموعهها داریم و امیدوارم طمع پول سرنوشت این دو را به مسیر فرنچایزهای چند رسانهای مشابهی که سر از ناکجاآباد درآوردند، نکشاند و همه چیز به همین خوبی و خوشی که هست به اتمام برسد.
سیدامیرعلی خطیبی
لینک کانال تلگرامیم که یادداشتها و مطالب مربوطه رو داخلش میذارم:
https://t.me/cinemaandamirali