یادداشتی بر فیلم Maborosi 1995:
در Maborosi به کارگردانی هیروکازو کورئیدا قاب دوربین و نگاه کارگردان که تبدیل به نگاه تماشاگر میشود، چیزی جز حقیقت نشان نمیدهد.
ما با توهم و کابوس و رویا و مواردی فراتر از طبیعت و ماده سر و کار نداریم و حتی خوابِ کارکتر اصلی در ابتدای فیلم بیشتر یک خاطره است تا خواب، خاطرهای که سالها قبل به همین شکلی که تصویر میشود اتفاق افتاده و حالا از آن نتیجهگیری فرامادی میشود.
ما در زمان به عقب نمیرویم و همه چیز سیر طبیعی دارد، زمان به جلو حرکت میکند و گاهی اوقات ما یک روز را با جزئیات تمام میبينيم و گاهی چند سال در زمان به جلو جهش میکنیم که این یک سیر طبیعی و متداول در روایت آثار مختلف است.
اما همانطور که بالاتر گفتم در Maborosi چیزی جز حقیقت نشان داده نمیشود.
تفاوتی ندارد که یک کوچه (بخوانید تونل) کم نور و خلوت باشد که بسیار شبیه به بازارهای ایران است، یا کوچه پسکوچههای محلهای در پائین یک شهر شلوغ و صنعتی، یا حتی چشمانداز شگفت انگیز یک شهر ساحلی، در این فیلم علاوه بر پوسته ظاهری و مادی همه چیز، روح آنها هم به تصویر کشیده میشود.
به همین دلیل این فیلم به دنبال تصویر کشیدن حقیقت است نه واقعیت، واقعیت را فقط چشم دریافت میکند اما حقیقت بخشهای دارد که دیدنی نیست، بخشهایی که احساس میشود و حتی توضیح خاصی برایشان وجود ندارد. مثلا هالهای که به دور نورهای شهر در شب وجود دارد و مالیخولیایی که به تصویر فیلم میافزاید یا دویدن و بازی کردن دو کودک کنار برکهای که تصویر آنها را منعکس میکند و مشابه همین اتفاق برای زن و شوهری میافتد که هنگام غروب دریا از جسدی که میسوزد و به آسمان میرود دور و دورتر میشوند.
حتی دیالوگهای (نسبتا کم تعداد فیلم) جلوهای از جادو و معنویت به آدمها و مکانهای فیلم میدهند.
مادربزرگ میرود، دیگر برنمیگردد، سالها بعد مردی که شوهر زن است از مسیری مشابه همان مسیری که مادربزرگ رفت برمیگردد و زن خوابی میبیند که سعی در توضیح ارتباط این دو دارد.
عنوان فیلم که گویا ترجمه آن میشود جادوی نور، فریب نور (حتی شاید نور خیالی) تمام قابهای فیلم، احساسات کارکترها و دیالوگهایی که بینشان میگذرد را تکمیل میکند.
دوربین ثابت فیلم (به جز چند پلان انگشت شمار که حرکتی در دوربین آن هست) گاهی با نور و جلوه غیرمادیاش و گاهی با دریا و ماهیت اثیریاش (دریا همیشه به عنوان پل میان جهانهای گوناگون به تصویر کشیده شده و از جاذبه یگانهای برخوردار است.) به ما کمک میکند در پس دیوارها و نورها و حرکات روزانه آدمها، به دنبال جادویی بگردیم که افراد را شیدا کرده از زندگی عادی جدا میکند تا در افقی مبهم، بدون مقصدی مشخص پیش بروند و ناپدید شوند.
سیدامیرعلی خطیبی
لینک کانال تلگرامیم که یادداشتها و مطالب مربوطه رو داخلش میذارم:
https://t.me/cinemaandamirali
