S.amirali
S.amirali
خواندن ۷ دقیقه·۱۰ ماه پیش

Wednesday 2022 Tim Burton

تیم برتون
تیم برتون


لینک کانال تلگرامیم که یادداشت‌ها و مطالب مربوطه رو داخلش میذارم:

https://t.me/cinemaandamirali

ونزدی
ونزدی


(هشدار لو رفتن داستان سریال!)


یادداشت من درباره ونزدی ۲۰۲۲:


*اپیزود ۱:

لازم به ذکره نیمه اول سریال (۴ اپیزود از ۸ اپیزود) رو تیم برتون کارگردانی کرده و باقی اپیزودها رو کارگردان‌های دیگه.

اول با تیتراژ آغازین یا همون اوپنینگ شروع کنیم.
بعد از مدتی دیدن فیلم‌های تیم برتون نوع اوپنینگی که برای فیلم‌ها و آثارش قرار میده دستمون میاد‌.
برای سریال ونزدی هم به همین صورته.
تیتراژ آغازین تیم برتون وار انیمیشنی که المان‌ها و بن‌مایه‌های ترسناک و فانتزی سریال رو نشون میده و با موسیقی عالی دنی الفمن همراهه و ما رو به خوبی آماده ورود به دنیای ونزدی آدامز می‌کنه.

یکی از حسن‌های بزرگ این سریال اینه که تکلیفش با خودش مشخصه و میدونه قراره چی باشه و چیکار بکنه.

داستان در اپیزود اول بدون تلف کردن ثانیه‌ای شروع به روایت می‌کنه و ما رو با کلیت داستان، شخصیت‌ها، فضای حاکم بر اون و سبک روایت آشنا می‌کنه.

ما با شخصیت ونزدی و بازی خوب جنا اورتگا توی این نقش از همون اولین سکانس آشنا میشیم.
همین‌طور با سبک روایت که کم‌وبیش دید اول شخصی از جانب ونزدی داره و با نریشن خودش همراهه و این روند به خوبی تا آخر سریال حفظ میشه و تعلیق و غافلگیر کردن و حتی خندیدن مخاطب رو به همراه داره.

اولین صحنه بعد از تیتراژ منو یاد شروع اوپنینگ فیلم سایه‌های تاریک انداخت (که هنوز بهش نرسیدیم و بنظرم بهترین بخش فیلم همون قسمته!).

در ادامه اپیزود ۱ زمینه چینی بقیه چیزها هم اتفاق میفته.
کارکترها و نوع رابطه‌شون با ونزدی، مثلا رابطه با خانواده‌اش، با هم اتاقیش، با مدیر مدرسه، با مشاور، با تایلر، رقابتش با بیانکا و خلاصه بقیه چیزها.

همینطور گره اصلی داستانی توی همین قسمت ایجاد میشه (ماجرای قتل‌ها و گم شدن اعضای بدن) و ما با کلیتی از خصوصیات ونزدی (عبوس و بی‌رحم بودن، مهارت در شمشیر بازی و نواختن ویولنسل و شم کارآگاهی او) آشنا می‌شیم.

بازم لازمه یادآوری کنم که راننده وانت که پسر ماجراجو رو توی جنگل پیاده می‌کنه شباهت زیادی به مارج بزرگ از فیلم ماجراجویی بزرگ پی‌وی داره؟

درکل اپیزود اول سریال ونزدی شاید جزئی از فاخرترین آثار کارگردانی شده تیم برتون نباشه (بخصوص وقتی به ماهی بزرگ و اد وود و سوئینی تاد و ... فکر کنیم) اما به عنوان یه اپیزود آغازین سریال عملکرد عالی‌ای داره و در کمتر از ۱ ساعت هرآنچه برای ۷ قسمت آینده باید داشته باشیم رو به شکل مناسبی بهمون میده و این خودش توانمندی بزرگی می‌طلبه که تیم برتون ۶۴ ساله سربلند ازش بیرون میاد.

***


*اپیزود ۲:

قسمت دوم، دومین اپیزود از چهار اپیزودیه که تیم برتون کارگردانیش کرده.

داستان روند خوب خودشو طی می‌کنه.
شخصیت‌های جدیدی اضافه میشن (مثل یوجین) و روابط بین کارکترها گسترش پیدا میکنن و جدی‌تر میشن.

مثلا رابطه بین ونزدی و اینید از یه کل کل ساده تبدیل به پایه‌های دوستی‌ای میشه که بر طبق نیاز جلو میره.
ونزدی به کمک اینید نیاز داره و اینید هم همینطور.
یا شخصیت بی‌نظیر ثینگ که توی این قسمت نقش پررنگ‌تری داره.
خود ونزدی هم کاراگاه بازی بیشتری در میاره!

یا مثلا با فاش شدن قدرت خاویر سرنخی به مخاطب داده میشه که تا پایان بدرد می‌خوره.
از اون مهم‌تر قدرت تغییر شکل و پنهان کاری مدیر ویمز که یکی از جنبه‌های این شخصیت خوش پرداخته که از قوس شخصیتی خیلی خوبی توی این سریال بهره می‌بره.

از طرفی مسابقه رو داریم که ترکیبی از قسمت چهارم هری پاتر با مایه‌های برتونیه و جذاب و مهیجه.
پایان این قسمت هم پایان شوکه کننده‌ایه که بیننده رو برای دیدن قسمت بعد حسابی مشتاق میکنه‌.

به نظرم طرح شومینه اتاق ویمز ایده برتون بوده و همین چیزای ریز بامزه و خلاقانه باعث میشن علاقه بیشتری نسبت به این سریال داشته باشم.

***


*اپیزود ۳:

قسمت سوم سریال به کارگردانی تیم برتون در کنار دو قسمت پایانی سریال، جدی‌ترین و سیاه‌ترین قسمت‌های سریاله و در کنار قسمت چهارم دیوانه‌وارترین اپیزودهای این مجموعه.

در این قسمت بخاطر اردوی بچه‌های نورمور به شهرک مهاجرین حال و هوا و فضای داستان کمی متفاوت و رازآلودتر میشه.

رابطه زیبایی بین ونزدی و یوجین شکل میگیره که براش یادآور برادر کوچیکش پاگزلیه. چیزی که توی اپیزودهای بعدی مسأله مهمی رو سبب میشه.

از طرفی طی یک سکانس با تدوین معرکه ما وارد گذشته این شهر میشیم و به مسأله مهمی برمی‌خوریم که واقعا وجود داشته و اون سوزاندن انسان‌ها به جرم جادوگری در اقوام متعصب مذهبیه‌.

این سکانس شاید جدی‌ترین سکانس سریال باشه.
شاید اگه این قسمت رو اپیزود ریشه‌های ونزدی بخونیم اسم شایسته‌ای براش انتخاب کرده باشیم.

***


*اپیزود ۴:

اپیزود چهارم سریال و آخرین قسمتی که تیم برتون کارگردانی کرده.

یه دیوونه بازی به تمام معنا البته به سبک برتون.
قسمت مهمی که به خوبی نیمه سریال رو تعیین می‌کنه و حاوی مشخصات زیره:

روابط کارکترها تاحدود زیادی تعیین میشه و خیلی‌هاش تا پایان سریال یا حداقل اپیزود آخر به همین شکل می‌مونه.
همچنین شخصیت‌های فرعی نقش مهمی رو توی این اپیزود ایفا میکنن و اکثرشون حضور دارن.

سرنخ‌ها به هم ارتباط پیدا میکنن و گسترش پیدا می‌کنن و مخاطب رو برای ادامه ماجرا مشتاق می‌کنن.

خود کارکتر ونزدی جنبه‌های عادی و انسانی و حتی احساسیش رو مقداری این اپیزود بروز میده و مخاطب باهاش احساس همذات‌پنداری می‌کنه.

از دیوونه بازی‌ها هم خیلی مختصر بخوام بگم مخفی شدن توی سردخونه و رقص محبوب و وایرال شده ونزدی دقیقا توی همین اپیزود اتفاق میفته!
دیگه از تیم برتون و ونزدی چی می‌خوایم؟

***


خانواده آدامز
خانواده آدامز


*اپیزود ۵:

این اپیزود و اپیزود بعدی توسط خانمی به اسم Gandja Monteiro کارگردانی شده.
میتونیم این اپیزود رو ((ریشه‌های ونزدی پارت ۲)) بدونیم چون قسمتی از اون ما رو به سالها قبل و جوانی گومز آدامز و مورتیشیا می‌بره.
یه دورهمی خانوادگی دلچسب که باعث عمق بیشتر شخصیت‌های خانواده آدامز میشه و همینطور بهبود رابطه ونزدی با اونها پس از اپیزود اول.
شخصیت مدیر ویمز ابعاد دیگه‌ای ازش نشون داده میشه (بنظرم یکی از بهترین شخصیت‌های سریاله) و از روبرویی بیانکا و اینید با خانواده‌هاشون ماجراهای جدیدی ایجاد میشه؛ خورده داستانک‌هایی جهت توسعه خط اصلی داستان.


***


*اپیزود ۶:

این قسمت با طنز جالبی شروع میشه و به جاهای خطرناکی کشیده میشه.
تولد ونزدی در این اپیزود به دلیلی برای شناخت بیشتر این کارکتر و دیدگاهش نسبت به دیگران منجر میشه.
سواستفاده‌ای که از دوستاش میکنه و در عین حال گناه اونا رو هم به گردن می‌گیره.
دوستی‌ها از هم گسسته میشن و ونزدی باید به تنهایی ادامه بده.


***


*اپیزود ۷:

دو اپیزود پایانی سریال ونزدی از نظر داستانی کاملا پشت سر هم هستن و توسط جیمز مارشال کارگردانی شدن.

عمو فستر رو برای اولین بار و آخرین بار در فصل اول ونزدی توی این قسمت می‌بینیم.
این شخصیت طنز مخصوص خودشو داره که بامزست و به دل می‌شینه گرچه شاید یکی دو جا تکراری بشه ولی نقش موثری توی پیش‌برد داستان داره.
رابطه ونزدی با ثینگ، تایلر، مدیر ویمز و دیگران به آخرین مرحله خودش می‌رسه، ونزدی به یه قرار رمانتیک دعوت میشه! و یه صحنه ناراحت کننده هم وجود داره.


ونزدی پوآرو بازیش رو ادامه میده و در نهایت معما رو حل می‌کنه.
اما نمیدونه که داستان پیچیده‌تر از چیزیه که فکر می‌کرده ...


***


*اپیزود ۸:

پایان ونزدی خوب شروع میشه و خوب ادامه پیدا می‌کنه (اتحاد ونزدی با بقیه بچه‌ها و مدیر ویمز رو داریم) ولی اونجور که باید و شاید به انتها نمیرسه.
درسته!
ما بازگشت یوجین رو داریم و گرگینه شدن اینید و دیوونه بازی و طنز مخصوص ونزدی تا آخر به شیوه شایسته‌ای حفظ میشه و هم داستان به آخر میرسه هم زمینه سازی فصل بعد ایجاد میشه.
اون آغوش محکم ونزدی و اینید هم که بی‌نظیره و از بخش‌های مورد علاقه من از این سریاله‌.
ولی یسری ایراداتی هست که این پایان رو یکم نچسب می‌کنه‌.


‼️ (هشدار شدید اسپویل شدن داستان) ‼️

اول اینکه چرخش شخصیت تایلر نه اینکه شوکه کننده نباشه (واقعا وقتی ونزدی شکنجه‌اش می‌کرد فکر می‌کردم تایلر هیولا نیست) ولی احساساتی که بین ونزدی و تایلر ایجاد شده بود یهو غیب شدن که بنظرم این جای خالی ضربه بزرگی زد.
دوم اینکه کل قضیه کارکتر کریستینا ریچی بعد از کشف حقیقت یکم مسخره بنظر میاد.
و حمله به نورمور اونقدری که انتظار می‌رفت حماسی نبود و بنظرم جای کار بیشتری داشت.
آخر اپیزود هم یکم شبیه آخر هر قسمت هری پاتر بود (چند قسمت اول) و بنظر همه چیز گل و بلبل شد که به خودی خود چیز بدی نیست ولی خب شاید واسه رفیق شدن با بیانکا و شیطنت با خاویر یکم زود باشه!
به هرحال سریال تا آخرین لحظه جذاب میمونه و به شخصه اگه فصل دویی در کار باشه مشتاق دیدنش هستم.


سیدامیرعلی خطیبی

تیم برتونtim burtonسینمافیلمیادداشت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید