ویرگول
ورودثبت نام
🌿s.elahi2008
🌿s.elahi2008
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

دلنوشته کوتاه راجع به امام حسین|سیدالشهدا |امام سوم|انشا کوتاه


همانطور که به تصاویر نگاه میکرد، قطره ای همانند بلوری درخشان از چشمان مرواریدی‌اش فرو ریخت. دلش تنگ معشوقه‌اش بود، فکر یک لحظه دیدار با او، اورا دیوانه میکرد، عکسهایش را ورق میزد، کمی که به منظره نگاه کرد بوی تربت پاک حرم به مشامش خورد.
گلدسته های طلایی‌اش بدجور خودنمایی میکردند، گنبد نورانی او را به وجد آورده بود، کمی بعد با خودش فکر کرد:«وای از آن روز که مجنون به لیلی برسد».
آری، او عاشق ارباب بی سرش بود
با چشمان اشکین لب برچید: "این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست "

s.elahi2008



امام حسیندلنوشته کوتاه
با شهدا بودن سخت نیست؛با شهدا موندن سخته!:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید