من 1 سال در ترکیه اقامت توریستی داشتم.
در این مدت ایرانیان بسیار دیدم که به صورت قاچاق در ترکیه زندگی میکردنند
(زندگی که چه عرض کنم ماننید سوریها و افغانها در سطح شهر بدنبال سیر کردن شکم)
بسیاری به امید اروپا UN و محصور شده بودند و با گفتن یک دروغ (من در ایران به علت تغییر دین جانم در خطر است) عمرشان در ترکیه تباه شده بود انها اجازه ورود در شهر را نداشتند ولی یواشکی از کمپ فرار میکردند و به هر قیمتی دنبال پول برای زندگی. و پلیس هم همیشه دنبالشان بود .
تقریبا هر روز من این صحنه را مخصوصا در زمان های خلوت میدیدم.
بخشی از ایرانیان که نوبر بودند، نمیتوانستند ترکی یا انگلیسی صحبت کنند و به دنبال توریستهای ایرانی بودند که انهارا به طریقی تیغ بزنند. حال تصور کنید :
همان طور که چند ملیون نیروی کار ارزان افغان + مواد مخدر سنگین + و قاچاق و جرم از افغانستان به ایران صادر میشود.
بخشی از همان مقدار مواد مخدر + مهاجر افغان + مهاجران ایرانی + چند ملیون سوری نیز به ترکیه وارد میشود و مردم انجا نیز اسیبهای زیادی دیده اند.(فارق از بعضی ایرانیانی که پولدار هستند و برای عیاشی حرکات شرمآوری در انجا میکنند (منجمله بدمستی ، دعوا ، حتی تجاوز ! ))
من در ترکیه در این 1 سال جز احترام ندیدم از مردم ترک
من با نوزاد 5 ماهه انجا بودم ، در این 1 سال هرجا (همه جا جز صف درخواست اقامت 1 ساله ) صف انتظار بود یا خدماتی بود من و همسرم را با احترام جلو میفرستادند میگفتند چوجوکلو(بچه دار)، در صورتی که در ایران در طول 6 سال 2 فرزند حتی 1 بار این اتفاق برایمان نیفتاد که کسی بگوید این بیچاره بچه کوچک دارد یا فلانی تحت فشار هست کمکش کنیم.
پلیس ترک در هرکجا بسیار خوشرو(مهربان) بودند و واقعا به فکر کمک کردن . شاید علتش این بود ، که میدانستند توریست هستیم .
نمیخواهم بگویم اونجا گل و بلبل اینجا جهنم بود .خیر (در نهایت من باز ایران را انتخاب کردم )ولی یک لحظه فکر کنید مشکل برای انسان از کجا شروع میشود در واقع تقریبا تمام مشکلات را ما برای خودمان میسازیم با حرکت اشتباه خودمان. زندگی کردن مانند تکان دادن مهره های شطرنج است اگر حرکت اشتباهی بزنی بلاخره یک روز نتیجه اش را میبینی .
ما بایستی حرکات خود را درست کنیم نه با تکبر دیگران را علت بد بودن خود بدانیم.
در ترکیه وکیل مان که روس بود اولین پیشنهادی که با عذرخواهی فراوان به ما گفت این بود:
( be careful when approaching an Iranian )
من ناراحت بودم ، چراکه نمیتوانستم با جوانهای ایرانی در سطح شهر یک سوال بپرسم چون سریعا انها دنبال پیدا کردن جوابی میگشتند که به پول ختم شود !
ناگفته نماند این موضوع به حدی بود که قابل لمس بود ،صد البته که ایرانیان سطح فرهنگ بالا هم بودند و باعث افتخار من بودند .
یک اصل کلی:
(مهاجر کیست : کسی که در مبدا جغرافیایی مشکل دارد و به سمت یک مقصد میرود )
هر کجا شما با یک مهاجر روبه رو شدید در وهله اول مطمین باشید که از مشکلی رنج میبرده که تن به ترک وطن حتی ترک شهر و تحمل درد گران غربت داده تا از مشکلات خود فرار کند شاید در جایی دیگر شانس خود را دوباره از صفر امتحان کند و زندگی ای که نداشته را شاید به طریقی دیگر بسازد. البته مهاجرت معناهای دیگری هم دارد اما در ایران و افغانستان و سوریه و امثالهم کاملا معنی مهاجرت مشخص هست. امیدوارم که هیچگاه به دنبال سراب کسی غریب نشود .
هدفم از این مطالب قرار دادن مهاجران و میزبانان در صفحه ترازو بود زیرا بسیار دیده ام که هم مهاجران در کشور میزبان و مردم کشور میزبان به باد انتقادهای غیر منطقی گرفته میشوند در صورتی که هر دو تحت فشار قرار میگیرند و بخشی از سخنانشان درست است و قابل احترام.
عيب کسان منگر و احســـان خــويش ديده فرو بر به گريبــــــان خـــويش
آينه روزي که بگيــــــــري به دســت خود شکن آنـــــروز مشو خودپرســــــت
ببخشید اگر غلط املایی در متن مشاهده کردید