اگر دل خودمان را بکاویم رگههایی از بیاعتمادی به خدا را در آن مییابیم

گاهی میشود کسی کاری از ما میخواهد و وعده پیروزی میدهد اما ما دلمان به آن کار نمیرود چون به آن شخص و نتیجه پیشبینیهای او اصلا اعتماد نداریم. دلیلش هم روشن است چون بارها به افراد اعتماد کردهایم و زمین خوردهایم.
گاهی متأسفانه همین حالت را در برابر خدا داریم. درست است که از او میخواهیم اما به او اعتماد نداریم. نسبت به عملکرد او باور نداریم. قدرتش را نمیشناسیم و خوشرویی و خوشبرخوردی او را در قبال خودمان قبول نکردهایم. فرق است بین دعای کسی که به خدا اعتماد دارد و دعای کسی که به خدا بیاعتماد است. یکی از اسرار دعا برای اجابت شدن آن است که به خدا و اراده او و صلاحدید او باور مطلق داشته باشیم. ذرهای شک و شبهه و تردید نسبت به خدا نداشته باشیم. البته این حرف در شعار و کلام خیلی راحت است اما در عمل بسیار سخت است.
اگر دل خودمان را بکاویم رگههایی از بیاعتمادی به خدا را در آن مییابیم. پس روی خودمان کار کنیم و تمام این رگههای فاسد و پنهان را از دلمان قیچی کنیم و قلبمان را نسبت به خدا صیقل بزنیم و با اعتمادی بلورین و بیغلوغش با خدا مناجات کنیم.