
آدمی در بعضی چیزها اصلا صاحب اختیار نیست؛ یکی از آنها عزت است. ما درباره عزت خودمان صاحب اختیار نیستیم. یعنی هیچ حقی نداریم که بخواهیم تصمیم بگیریم ذلیل شویم. انسان نمیتواند بگوید زندگی خودم هست، آبروی خودم هست دلم میخواهد بهتاراج برود. دلم میخواهد به خاطر آنکه منفعتهایی به دست آورم، تحقیر شوم.
همه عزت، از آن خداست. انالعزه لله جمیعا؛ و خدا انسان را عزیز خواسته است، کریم خواسته است، برتر خواسته است و هرگز انسان را مجاز نکرده که از عزت خود صرفنظر کند.
آنچه در قیام کربلا دیدهایم و از مشی و مرام اباعبدلله سراغ داریم مبارزه عزتمندانه است. در شعارهای حضرت حسین(ع) هم همین محور برجسته و پررنگ است که من را بین زندگی ذلیلانه و مردن مخیر کردهاند و صد البته که حسین مرگ عزتمندانه را انتخاب میکند؛ هیهات من الذله.
حالا همین خط معرفتی را باید در زندگی خودمان تعقیب کنیم. هرگز اجازه ندهیم تصمیماتمان ولو برای منفعتطلبیهای مجاز، باعث ذلیل شدن ما شود. اجازه ندهیم کسی به ما توهین کند، ما را زیر پا له کند، ما را گروی بگیرد، ما را ضعیف کند، ما را منزوی کند، ما را استثمار کند. بعضی عافیتطلبیها بوی ذلت میدهد. بعضی کوتاهآمدنها طعم ذلت دارد. بعضی لبخند زدنها و تأییدکردنها، پیام ذلت دارد. هرکداممان اگر بگردیم در زندگی شغلی و اجتماعی و فرهنگی و خانوادگیمان مصادیقی برای این نوع موارد مشکوک پیدا میکنیم.
پس یادمان باشد خدا ما را «عزیز» خواسته، پای عزتمان بایستیم.