تحلیلی بر ضعف مردم در امامشناسی و دور شدن از هدایتِ امیرالمؤمنین(ع)

یک سؤال مهم پیش روی تاریخ است:
چه شد مسلمانان امام حسین(ع) را به شهادت رساندند.
چرا پاسخ به این سؤال مهم است؟
با آسیبشناسی زندگی مسلمانانه، میتوانیم عبرتهایی برای تاریخ معاصر جور کنیم و با هدایتِ تربیتی، کمک کنیم امت مسلمان، در حقطلبی دوباره دچار انحراف و سستی نشود.
ریشه ماجرا چه بود؟
از اصلیترین دلایل کشتار کاروان اباعبدالله(ع) در کربلا به دست مسلمانان کوفه، انحراف دینی آن مردم بود. مسلمانان در طول 50 سال از رحلت پیامبر (سال 11 تا 61 ه.ق.) بهتدریج از دینِ حقیقی فاصله گرفته و دچار اندیشههای باطل شدند. اصلیترین دلیل هم برای دور شدن از حقیقت دین، آن بود که جامعه مسلمانی، «امامشناسی» را از دست داد؛ نه امام بر حق را میشناخت، نه او را باور داشت و نه از او اطاعت میکرد.
چگونه مردم از محور دین فاصله گرفتند؟
اصلیترین محور برای دین، «ولایت» است. مردم از همان غدیر خم بهتدریج از محوریت امیرالمؤمنین(ع) فاصله گرفته و او را در مقام یک انسان عادی – نهایتا در ردیف سایر صحابه پیامبر(ص) – نشاندند. 50 سال زمان مناسبی بود که مردم از آشنایی با مقامات اهلبیت(ع) آنچنان که در زیارت جامعه کبیره و یا در روایات پیامبر(ص) آمده است دور شوند. با دسیسههای رقیبان و در صدر آنان دستگاه شام به سرپرستی معاویه، بهتدریج فضائل علی(ع) سانسور شد. برای دیگران فضیلتتراشی شد و حتی در متن تاریخ دستکاری و محتوای فراوانی جعل شد تا صفات مذموم و نقاط سیاه کارنامه برخی صحابه پیامبر(ص) به فضائل تبدیل شود.
25 سال خانهنشینی حضرت و دور کردن مردم از دریای علم آسمانی ایشان، کار را به آنجا رساند که عدهای حتی خبر نداشتند علیبنابیطالب(ع) اصلیترین مدافع پیامبر(ص) و اولین ایمانآورنده و وصی پیامبر خاتم(ص) است. کار به جایی رسید که علی(ع) ناچار بود خارج از شهر مدینه به کار عمرانی، آبادانی سرزمین و کندن چاه آب و توسعه موقوفات بپردازد. پس از حکومت نیز کار آنچنان به تنگنا رسیده بود و آنچنان بدعتهای تازه و جابجایی احکام و آرمانها در متن جامعه پدیدار شده بود که حکومت علوی نمیتوانست به راحتی به اهداف خود دست پیدا کند.
همین مسیر، در ادامه مردم را در اعتقادات دینی به چنان پریشانی و فساد اخلاقی و اعتقادی رساند که کشتن امام حسین(ع)، نوه رسولالله(ص) نهتنها برای آنان آسان بود بلکه برای شهادت حسین(ع) انگیزههای آشکار و پنهان فراوانی داشتند.
نسخه چیست؟
بایستی از دین بدون ولایت، توبه کرد و تا جایی که میشود برای ولایتپذیری جامعه تلاش و معرفتافزایی به خرج داد که گفت: نماز بى ولایت بى نمازیست؛ تعبد نیست، نوعى حقه بازیست.