چند روز پیش که خاله و خانواده اش از قم به گیلان اومدن بحث جدیدی به نام 《 ازدواج پسرخالم 》 پیش اومد که عجیب بود پسر خالم ۲۰ سال بیشتر نداشت و از لحاظ عقلانی کاملا بالغ نشده بود که بتونه یه خانواده رو کنترل کنه
بین دوست های بابام دنبال شخصی گشتیم که دخترش به پسرخالم بخوره من به پدر و مادرم گفتم : بیخیال! کی با یه پسر که هنوز عاقل نشده ازدواج میکنه؟
اما اشتباه فکر کردم
اولین شخص تقریبا جوابش مثبت بود و حضوری هم به دیدار هم رفتن
اما روز بعد خانواده عروس جواب منفی دادن
خانواده بعدی و بعدی و بعدی هم همینطور بودن
لبخند پیروزمندانه میزدم که بله حرف من درست بوده
اما کمی که فکر کردم دیدم هیچ پدری در جلسه خواستگاری در مورد پسرش بد نمیگه و درباره بی عقل بودنش حرف نمیزنه
پس دنبال دلیل جواب منفی خانواده ها گشتم
پاسخ بسیار ساده بود : پسر خاله ام طلبه بود
دستم را روی سرم گذاشتم تا کسی شاخ هایم را نبیند
خانواده هایی که به ظاهر مذهبی بودند یک طلبه را قبول نکردن
در ادامه متوجه شدم پسرخالم اخلاق بدش را به صورت شگفت انگیزی درمان کرده
اما به دلیل طلبه بودن او را رد کردن!
با خودم فکر کردم : اینها که به خواستگاری دختری نرفتند که دین برایش مهم نباشد یا مخالف اسلام باشند اینها به خواستگاری دختر خانواده ای رفتند که مستحبات را مانند واجبات انجام میدهند!
چه شد؟ مگر این خانواده ها اسلامی نبودند ؟
چرا طلبه را رد کردند؟
چه تصویری از طلبه و آخوند در ذهن این خانواده ها نقش بسته ؟
آیا طلبه نماد فقر، بدبختی یا جبر است؟
فردا پستی در اینساگرام مشاهده کردم با موضوع طلبه کیست؟
و جواب : کسی که از همه مانند کسی که ارث پدر او را خورده باشد طلب دارد
فکر کنید: چند درصد از این ماجرا تقصیر اشخاص اسلامی است؟
میشود گفت ۵۰ ۵۰
چرا اشخاصی که کوچکترین اشنایی با این لباس مقدس ندارند به زور این لباس را به تن میکنند و باعث بدبینی میشوند؟
ایا همه ی اینها تصادفی است؟ ایا تصادفا لباس روحانیت بر تن کرده اند و دم از اسلامی بودن زده اند ؟ در حالی که از شیطان هم بدتر رفتار میکنند؟
امریکا و نوچه هایش چقدر در این داستان سهیم اند؟
امریکا دلش به حال ما میسوزد که شعار آزادی میدهد؟
نه! دلش به حال منافع خودش میسوزد که با وجود این انقلاب اسلامی ذره ذره در حال اب شدن است
به امید روزی که چشم هایمان ببینند نه بشنوند