آخرین جلسه تحقیقات مقدماتیِ رسیدگی به پرونده قتل Bob Lee برگزار شد.
این تیتر خبری البته خیلی موضوع مهمی به نظر نمی رسد: ظاهرا یک نفر «باب» رو با چاقو کشته و حالا هم در حال محاکمه است.
«باب» البته آدم مشهوری در آمریکاست. اما این هم دلیل جذابیت موضوع نمی شود. این که دادستانی می گوید «باب» با خواهر دوستش، که متاهل هم هست، رابطه داشته و برادرش که از موضوع بو می برد، غیرتی شده و او را کشته هم، چیز جدیدی نیست.
آنچه این پرونده را برای من جذاب کرده این است که متهم پرونده یک ایرانی به نام «نیما مومنی» است که دادیار پرونده، آقای «امید طلایی»، می گوید او از رابطه خواهرش «خزر» با «باب» عصبانی بوده و او را با چاقو کشته. اما وکیل نیما، آقای «سام زنگنه» می گوید باب و نیما رفیق فابریک بوده اند و این وصله ها به نیما نمی چسبد.
بله، در این پرونده، متهم، وکیل و دادیار، ایرانی هستند. واقعا دلم می خواست قاضی هم ایرانی بود!
پ.ن۱: غیرت ایرانی مرز نمی شناسد. جلو جلو حکم نمی دهم اما دست «طلایی» پرتر از «زنگنه» است.
پ.ن۲: سام زنگنه، وکیل نیما، به وکالت از پرونده کیفری افراد مشهور (همان سلبریتی ها دیگر) شهره است. اتهام سلبریتی ها البته اغلب تجاوز است (در اینجا هم)، نه که خیال کنید سرقت و این چیزها.
همانطور که الان دادگاه «کانِر مک گِرِگور» در ایرلند به همین اتهام در حال برگزاری است.
تجاوز البته آنجاها با تجاوز در میان ما فرق می کند. مثلا در رابطه زناشویی اگر زن بگوید نه، و مرد کارش را بکند، مرتکب تجاوز شده، چیزی که با «تمکين» ما جور در نمی آید!
پ.ن۳: نقاشی اول، دادگاه مومنی، و نقاشی دوم، دادگاه کانِر را نشان می دهد. تا حکم صادر نشده، کسی نمی تواند عکسی از متهمین بعضی پرونده های خاص منتشر کند. اما در همان دادگاهها، هم خبرنگار هست، هم نقاش. نقاشی هم نباید زیاد نزدیک به واقع باشد.