سعید رنجبر
سعید رنجبر
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

مصدق؛ مردِ مردم

به مناسبت 28 مرداد، و کودتا علیه دکتر مصدق، گوشه های کوچکی از تاریخ این دوران را از دو کتاب دولتهای ایران، از سید ضیاء تا بختیار، نوشته مسعود بهنود و کودتا، نوشته یرواند آبراهامیان نقل می کنم. به نظر شخصی من اشتباه مصدق، که سرنگونی او را در پی داشت، درگیر شدن همزمان با جناح های مختلف بود. هر چند که جناب رضاقلی در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی، مشکل را در فرهنگ ما می دانند:

۱- سیاست گذاران بریتانیایی پس از درک این نکته که مصدق بر سر موضوع ملی شدن مصالحه نخواهد کرد، خیلی زود دنباله رو استراتژی سخت گیرانه ای شدند که به رغم تمامی مشکلات و سختی هایش طی 28 ماه آتی نیز دنبالش کردند. اساس این استراتژی صبر تا پایان کار مصدق بود، زیرا آن ها مطمئن بودند که مصدق زیاد دوام نمی آورد. از طرفی در عرصه عمومی از فقدان توان فنی ایران در اداره این صنعت پیچیده سخن می گفتند. این در حالی بود که به طور خصوصی و محرمانه پذیرفته بودند که ایران از توان فنی لازم برای پالایش نفت به میزان مصرف داخلی و حتی تولید بیشتر برای صادرات برخوردار است.

۲-لوی هندرسون که در مهندسی کودتای سال 32 نقش داشت، قبلا سفیر امریکا در عراق بود و با تجربه ای قابل ملاحظه در مسائل نفتی وارد ایران شد. او 2 دهه بعد در خاطراتش اذعان کرد:

مصدق را فردی جذاب دیدم. منظور این نیست که خوش قیافه باشد. او دراز و بی قواره بود. صورتی عقابی با خطوطی غم انگیز داشت که به احتمال زیاد، همراهی طرف صحبتش را جلب می کرد. نوعی خوش طبعی زیاد و در مواردی گزنده داشت. به رغم سرسختی و یک دنده بودن، فردی مؤدب و محترم برای همکاری بود. دل مان می خواست روابط خوبی با او داشته باشیم، اما نه به قیمت تصویب لغو امتیاز نفتی بریتانیا.

۳-طرح شکایت بریتانیا از ایران در سازمان ملل باعث شد مصدق شخصا قضیه ایران را در شورای امنیت مطرح کند. او در چهاردهم مهرماه 1330 در رأس هیئتی وارد نیویورک شد. ناگفته نماند که یک اشتباه فاحش دیپلماتیک نیز باعث انجام این سفر شد. پرزیدنت ترومن طی تلگرامی از نخست وزیر اتلی دعوت کرده بود که از واشنگتن دیدن کند. نسخه ای از این دعوتنامه خطاب به نخست وزیر به سفارت بریتانیا در تهران ارسال شد و کارکنان آنجا با این تصور که دعوتنامه برای نخست وزیر ایران آمده است، آن را به مصدق تسلیم کردند. وزارت خارجه امریکا برای پوشاندن این آبروریزی سریعا اعلام کرد که دعوتنامه برای هر دو نخست وزیر بوده است. از نظر مصدق، اشتباه خنده داری صورت گرفته بود، اما به هر حال آن دعوت ناخواسته را پذیرفت.

۴- بریتانیایی ها هنوز نمی توانستند به خود بقبولانند که شاه جرئت نداشت تمامی اعتبار میهن پرستانه خود را از طریق مخالفت آشکار با مصدق و جنبش ناسیونالیستی فدا کند. مصدق با اطلاع یافتن از این دسیسه ها، بحرانی قانونی را طرح ریزی کرد. او خواهان حق تعیین وزیر جنگ کابینه خود شد و در این راستا به موادی از قانون اساسی اشاره کرد که در آن تصریح شده بود پادشاه باید سلطنت کند نه حکومت، و این که اعضای کابینه از جمله وزیر جنگ باید در برابر ملت و نه پادشاه، پاسخگو باشند. اما شاه عادت داشت که با ارتش همانند اموال شخصی خود رفتار کند و تمامی سیاستمداران از جمله قوام را از آن دور نگه داشته بود.

با اوج گرفتن مسئله، مصدق با دور زدنِ نه تنها شاه بلکه مجلس و سنا، مستقیما به مردم رجوع کرد. او از مردم خواست تا بین او و شاه، بین او و مخالفانش در مجلس و بین او به عنوان سخنگوی ملی، و شرکت نفت تحت مالکیت انگلیس، یکی را انتخاب کنند. او برای نخستین بار، آشکارا از شاه به دلیل نقض قانون اساسی و مقاومت در برابر مبارزه ملی انتقاد کرد. مصدق تاکید کرد

تا زمانی که ارتش و وزارت جنگ نتیجه انتخابات را دستکاری می کنند، کشور هرگز طعم آزادی واقعی را نخواهد چشید.

۵- پس از قیام 31 تیر [پس از استعفای مصدق، بلافاصله قوام را بر سر کار آوردند ولی با مخالفت شدید مردم و تظاهرات خونین، بالاجبار دولت و شرایط مصدق پذیرفته شد] مصدق پیروزی خود را با سلسله ای از ضربات اساسی به شاه ادامه داد.او افزون بر حفظ مقام وزیر جنگ برای خود، نام آن را به وزارت دفاع تغییر داد، 15 درصد از بودجه ارتش کاست، کمیته تحقیقی برای معاملات تسلیحاتیِ گذشته تشکیل داد، 135 افسر ارشد را بازنشسته کرد و از همه مهمتر تیمسار محمد تقی ریاحی را به سمت رئیس ستاد ارتش منصوب کرد. مصدق از بودجه دربار زد و برای خاندان سلطنتی مقرری ویژه تعیین کرد. دسترسی شاه به سفرای خارجی را محدود کرد، مادر و خواهر دو قلوی شاه را که هر دو با کمک مخالفان در حال دسیسه بودند، مجبور به ترک کشور کرد، و از همه جدی تر، املاک زیادی را که از رضا شاه به جا مانده و طی سالهای 1320 و 1328 از دولت گرفته شده بودند، به دولت بازگرداند. به این ترتیب، او در یک حرکت و به شکلی موثر سیستم پشتیبان شاه را از میان برد.

۶- بیشتر از بقایی، آیت الله کاشانی در قیام سی تیر و جلوگیری از سرکوب نهضت سهم داشت. واقعیت این بود که هر چه از آغاز نخست وزیری مصدق می گذشت، او نسبت به آیت الله بی اعتناتر، و بدبین تر شد، و در مقابلِ تمام این توقعات و مبارزات، در عمل حاضر به کوچکترین نرمشی در برابر آیت الله نبود. واقعیت این که مصدق با تکیه بر صدارتی که با دادن آن همه شهید و مبارزه پرشور مردم به دست آمده بود، خود را مجبور به دادن سهمی به دیگران نمی دید.

۷- ایالات متحده امریکا و بریتانیا برای برکناری مصدق تا مدتی طولانی به ابزار سیاسی - عمدتا شاه و مجلس - اتکا کردند. آنان پس از قیام 30 تیر به این جمع بندی رسیدند که برکناری دائمی مصدق تنها از طریق کودتایی مستقیم امکان پذیر است. جزئیات اجرای کودتا تا اواخر سال 1331 مشخص نشد، اما فکر انجام کودتا بلافاصله پس از بازگشت پیروزمندانه مصدق به قدرت در اواسط سال 1331 آغاز شد. این دو کشور، سرمایه های خاص خود را روی میز گذاشتند - هرچند که همه چیز را هم رو نکردند.

۸- در 27 مرداد 1332، طیب به دوستان و همکاران نزدیک خود پیغام داد که در بازار میوه و تره بار جمع شوند. روز بعد حدود 300 نفر جمع شدند که چاقو و دیگر سلاح های سرد به همراه خود داشتند. طیب، پولی را که از گروه 3 نفره برادران بانکدار [رشیدیان] دریافت کرده بود، بین آنها توزیع کرد. رفقای محلی بیشتری به آنها پیوستند و جمعیت از بازار میوه و تره بار حرکت کرد. آنها شعارهای ضد مصدق می دادند، افرادی که پیراهن سفید (پیراهن افراد غیرمرتبط با کمونیست ها) به تن داشتند به باد کتک می گرفتند. در طی راه دسته طیب به گروه دوم به سردستگی "اسی رمضان" ملحق شد. با حرکت آنان به سوی شمال، شمار جمعیت نیز بیشتر شد. غیر عادی ترین گروه از منطقه شهرنو متشکل از معروف ترین فاحشه های آن روز راه افتاده بودند. اقدامات طیب و دیگر کودتاچیان اجازه داد تا حوادث 28 مرداد را به عنوان تصویر اراده عمومی نشان دهند و نه دسیسه ای تحت فرمان سازمان سیا.

۹- دیرپاترین تاثیر کودتا، اثر گذاری آن بر حافظه جمعی مردم ایران بود. این اقدام نه تنها نگاه توطئه اندیشانه غالب در فرهنگ سیاسی را تشدید کرد، بلکه امریکا را نیز به این تصویر افزود. شهروندانی که آگاهی سیاسی داشتند اکنون بیش از گذشته متقاعد شده بودند که قدرت واقعی در دست های پنهان قرار دارد و چهره های فعال در عرصه ملی صرفا عروسک های خیمه شب بازی هستند که با بندهای خارجی کنترل می شوند.


مصدقکودتا۲۸ مردادسعید رنجبرمرد مردم
وکیل دعاوی | ranjbar.co | کارشناس ارشد حقوق مالکیت فکری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید