سید محمود طباطبایی
سید محمود طباطبایی
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

رسانه، توئیتر، رونالدینیو و چپ و راست کردن ما!


بعد از صحبت بدون مدرک دکتر جهانپور در مورد آمارهای کرونایی چین، بحث‌های زیادی درگرفت که نظرات افراد را براساس جهانبینی آنها نشان می‌داد. ورود رونالدینیویی سیاسیون و فعالان اجتماعی به بحث هم باعث شد که بحث مستدل و منطقی پانگیرد و این مشاجره همچنان در لایه‌ی هیجانی و تأیید و تکفیر این و آن باقی بماند. اکنون سعی دارم در این نوشته، کمی ریشه‌ای‌تر به این موضوع بپردازم؛ چرا که دوستانی دارم که به مباحثه‌ی فکرافزا با آنها علاقه دارم! لازم است بدانید که در این نوشته درصدد دفاع از افراد نیستم و نگاهم به جریانات است و نه افراد.

چرا جریان موسوم به انقلابی چنین واکنشی نشان می‌دهد و چرا آن پاسخ را دریافت می‌کند؟

خوب است ابتدا داستان تعامل غرب با ایران را مرور کنیم و سپس به این موضوع هم بپردازیم:

از زمان‌های قدیم و در زمانی که شاهان بی‌کفایت قاجار در ایران حکومت داشتند، در حوزه‌های علمیه شیعی عراق ابتکاراتی برای قدرت بخشیدن به مسلمانان و هوشیاری حاکمان شروع شده بود که نتیجه‌ی این برنامه‌ها در سلسله جنگ‌های ایران و روسیه‌ی تزاری اولین خودنمایی را داشت؛ وقتی که فتوای جهاد چند تن از علما در عراق موجی از افراد را به سوی جبهه‌های شمالی ایران رهسپار کرد تا یاران عباس میرزا باشند و روس‌ها را از تجاوز به ایران عقب بزنند؛ هر چند که در نهایت به دلیل عقب‌ماندگی ما و عیاشی شاه قاجار، سرزمین‌ بزرگ گرجستان و عمده‌ی آذربایجان از وطن جدا شد و زخمی شد ابدی؛ آنچنان که هنوز گرجستان ثبات و استقلال کافی نیافته و آذربایجان نیز زیر تسلّط حکومتی سکولار و شکننده رفته است.

البته این تنها حرکت مرتبط با حکومت در حوزه باقی نماند و نمونه‌ای دیگر از آن فتوای تحریم تنباکو بود. سپس انواع جنبش‌های مقابله با وطن‌فروشی قاجاریان ادامه یافت که در مخالفت با قراردادهای ننگین خارجی خودنمایی می‌کرد. این کار به ایران محدود نماند و با پرورش افرادی مانند «سید جمال‌الدین اسدآبادی» به جهان اسلام خسته از استعمار غربی هم نفوذ کرد. طوری که امروز جماعت «اخوان المسلمین» - که مؤسسان اصلی آن، وامدار آموزه‌های سید اسدآبادی هستند - در کشورهای اسلامی و بین اهل تسنّن طرفداران بسیار دارد. از همین درگیری‌ها معلوم شد که حوزه و علمای آن باید وارد حکومت‌داری هم شوند و تا حکومتی با مبانی استقلال‌طلبانه و البته اسلامی زمام کار را به دست نگیرد، در بر همین پاشنه چرخیده و تمدّن اتوکشیده‌ی غرب، با تمام توان برای استعمار و استثمار کشورهای ضعیف‌تر و از جمله جهان اسلام حمله‌ور خواهد شد. از اینجا بود که مبانی تمدّن‌سازی و مسائل سیاسی و اجتماعی و ... وارد دستور کار برخی حوزویان شد تا برای مسائل جدید (مستحدثه) فکری کنند. البته باز هم به دلیل فضای حوزه و مباحثات و انتقادات روش‌های گوناگون در آن، افکار مخالف نیز در آن رشد می‌کرد که با تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور منجی مخالف بوده و هستند. نقطه‌ی اوج این حرکت‌ها که با ورود افراد تحصیل کرده در غرب (مانند تقی‌زاده و خیل بسیار دیگر) همراه شد، تبدیل به جنبش مشروطه گشت تا حکومت استبدادی و خودکامه‌ی سلطنتی را محدود کرده و سیاست‌گذاری را «مشروط» نمایند.

جنبش مشروطه که با زحمات بسیار به پیروزی رسید، در نتیجه‌ی بی‌تجربگی طرفداران نظریه‌ی «مشروطه‌ی مشروعه» در کار سیاسی و همچنین فاصله‌ی دستگاه محاسباتی خود با غربگرایان و غربزده‌ها، شکست خورد و به اهداف اساسی خود نرسید. در این میان استعمارگران که خود را در خطر می‌دیدند، با دخالت در کارها باعث سقوط قاجار و تاجگذاری پهلوی شدند. این شکست سخت – با وجود مجلس شورای ملّی که پوسته‌ای از پارلمان بیش نبود – کشورمان را به مرحله‌ای دیگر از استعمار برد تا این بار و پس از درس گرفتن از شکست‌های قبلی در مشروطه و نهضت ملّی شدن صنعت نفت، انقلابی جدید پدید آید که جهانبینی جدیدی را – بدون در نظر گرفتن کمک دو قطب بزرگ در جهان – جایگزین تمدّن غرب و شرق (که فرق فرهنگی زیادی با غرب نداشت) کند. این انقلاب جدید توانست نظام پادشاهی را ساقط کند و «جمهوری اسلامی» را در ایران جایگزین نماید. در ابتدای راه و وقتی هنوز خیلی از مبانی تمدّن‌سازی برای انقلابی‌های جدید ناشناخته بود، توفان حوادث هجوم آوردند تا این نهال تازه را از جای بکنند؛ ولی با پشتیبانی مردم و تلاش‌های مسئولین – که می‌توانست بیشتر باشد – همچنان پابرجا مانده و به درختی تناور تبدیل شده است.

در تمام این موارد – به جز یک مورد - که از تاریخ شمردم، دست مخالف و معدوم‌کننده‌ی استقلال ما، کشورهای غربی و در 70 سال اخیر آمریکا به طور ویژه بوده است. این بدان معناست که ما در مبارزه‌ای عمیق با آمریکا وارد شده‌ایم؛ نه فقط از جنبه‌های مادّی و نظامی و ... که از جنبه‌های اساسی‌تری مانند تمدّن‌سازی و جهانبینی. در واقع این کشورها نسخه‌ای به جز آنچه برای خود اجرا می‌کنند برای دیگران و به خصوص کشورهای مستقل می‌پیچند تا آنها را زیر سلطه‌ی خود ببرند. این بود داستان بلند، ولی مؤجز ما با جهان غرب.

بعد از مقدّمه‌ی نسبتاً بلند ولی مؤجز از تاریخ، به بحث خودمان برگردیم. در روابط انسانی بسیار دیده‌ایم که افرادی که در جدال با هم قرار می‌گیرند، در صورت بروز اشتباه از طرف مقابل خود، آن را بسیار بزرگ نشان دهند تا بر حقانیت خود تأکید کنند. اصلاً این «طبیعت» و ذات جنگ روانی است؛ امّا همین مورد طبیعی زمانی که تبدیل به وسواس و بیماری شود، برای افراد کنارکشیده از این مبارزه غیرقابل تحمّل شده و آنها را «منزجر» می‌کند؛ به ویژه وقتی پای ثالثی متّهم به خطاکاری، ولی کمک‌رسان به یکی از طرفین دعوا در میان بیاید و آن دعوایی اتهام دوستش را نادیده بگیرد.

داستان امروز «خودانقلابی‌خوان»های زخم‌خورده از آمریکا و دوستانش، در مواجهه با دیگرانی که «کنار»کشیده‌اند هم حکایت همان دعوایی‌هاست. در حالی که جنگ بزرگ تمدّنی با شرکت تمام وجوه تمدّن در زیر پوست جامعه وجود دارد، برخی اغراق‌ها از دو طرف و فقط نشان دادن سیاهی‌های طرف مقابل، رسانه‌ها را منزجرکننده کرده و افراد کنارکشیده را خسته. در این میان همان نفر سوّم که متهم است وارد می‌شود تا شعله‌ی یک دعوای «نیابتی» ولی فرعی را در توئیتر روشن کند.

فردی که مسئولیت رسمی اطلاع‌رسانی دارد، اتهام می‌زند که آمارهای چین «دروغ» بوده، بدون آنکه ثابت کند یا مدرک داشته باشد (من هم نمی‌دانم حقیقت ماجرا را). از طرفی هم «کنار»کشیده‌ها وارد این صحنه‌ی غبارآلود می‌شوند و با «خبر واحد» ولی بدون مدرک ماجرای اتهام‌زنی را ادامه می‌دهند؛ آن جریان «خودانقلابی‌خوان» هم اسیر این بازی و صحنه‌ی غبارآلودش می‌شوند و در حالی که می‌توانند با گفتن «نمی‌دانم» از این صحنه عبور کنند، فرض اتهامی را درست گرفته و به تمجید از دوست «چینی» خود می‌پردازند! این روش اشتباه در ورود به بحث، در حالی که هنوز بر سر فرضیات به اشتراک نرسیده‌اند، فقط فضا را «فتنه‌گون»‌تر و غبارآلودتر کرده و بهانه به دست دیگران می‌دهد که کار این جریان را «ماله‌کشی» بخوانند! بهتر نیست قبل از تأیید یا تکذیب فرد یا جریانی، ابتدا از فرضیات او اطلاع حاصل کنیم؟ یا شاید بهتر نیست مسئولین کشور ما از بحث هیجانی بپرهیزند و بحث را وقتی شروع کنند که مدارکی قوی داشته باشند تا شاهد بحث‌های فرعی نباشیم؟

جهانپورسفیر چینکروناتوئیترشوخی
دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف - علاقه‌مند به مباحث سیاست‌گذاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید